وارد قلعه که شدیم پسری جوون اومد سمتمون.....
□از دیدن تون خیلی خوشحال شدم...اما تو چطور تونستی یه انسان و بیاری اینجا.....
♧دلم میخواست تو چیکار داری..
□اگه همه چی یادش بمونه چی؟؟
☆چی یادم بمونه؟؟
♧هیچی بیا بریم بالا
دستمو گرفته بود و به سمت یه اتاق کشید
♧اینجا اتاق توئه چطوره؟
☆منظور اون دوستت ازاینکه همه چی یادم بمونه چیه؟؟
♧چیز مهمی نیست...
☆چرا بهم دروغ میگی؟
♧ببین اون منظوری نداشت من میخوام فقط به تو خوش بگذره نیازی نیست نگران چیزی باشی... چندتا لباس تو کمد برات آماده کردم.. لباساتو عوض کن بیرون اتاق منتظرتم بریم یه جایی....
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
فعلا دارم امیدوار میمونم فرشته یی وجود نداشته باشه
همهه سوتیامو دیده باشه...🗿😂
این بده.....😂😂
یحح خیلیی بده🤌🏻😔😂
وایی خیلیییییییییی قشنگه
🫶🫶🫶