
سلاووومممم پارت جدید
یونا:وقتی رفتم تو خونه دیدم داره یونا میگه:قربونت برم عزیزم . منم ع. ا. ش. ت. م تو تمام زندگی منی یونا:نمیدونستم بخندم یا دیوار رو بخورم جونگکوک:وقتی رسیدم خونه دیدم ته یونگ داره میگه:تو دلیل نفس کشیدنمی. اره ش.. ییپ منو تو میشه لویونگ جونگکوک:خدایا یعنی عاشق لورا شده یهو دیدم ته یونگ گفت:تو ملکه منی تو سرزمین رویاییم جونگکوک:اینو گفت دیگه نتونستم تحمل کنم
یونا: از اونجایی که لورا گوشیش رو اسپیکر بود دیدم ته یونگ گفت:تو ملکه من تو رویا هامی که یه روز مال من میشه ملکه من بعد هم لورا گفت: از خدامه که تو پادشاهم باشی که من از این طرف و جونگکوک هم از اون طرف باهم خندمون گرفت جونگکوک:ا وا ببخشید خلوت ملکه و پادشاه رو بهم ریختیم ندیمه یونا یونا:بله ندیمه جونگکوک جونگکوک: پاشو بریم خلوت شاهانه رو بهم زدیم . من وتو الان باید زانو بزنیم و طلب بخشش کنیم وایسا پادشاه ته یونگ سرورم خواهش میکنم منو افع کنید .
یونا:ملکه من ببخشید که این کار رو کردم عذر میخواهم😢 جونگکوک: خب منو ندیمه به سمت اتاق هایمان برویم. این دو مرغ عشق هم ادامه دهند. یونا:جفتشون به پتهپته کردن افتاده بودن منم گفتم :ملکه من اگه کار داشتید منو صدا کنید (فردا صبح) یونا:صبح از اونجایی که باید میرفتیم پیش اعضا رفتم لورا رو بیدار کنم داشت تو خواب حرف میزد میگفت:نه ته یونگ مال منه اون هیجا نمیره. یونا:دم گوشش گفتم:بانوی من پادشاه ته یونگ منتظرتونم پاشید حاضر شید همینکه اینو گفتم از جاش پرید و حاضر شد
(نویسنده) دخترا با پسرا به بیگ هیت رفتند و باهم جلوی در رسیدند یونا:به لورا ته یونگ ادای احترام کردم و گفتم :اوو پادشاه ملکه امیدوارم شب خیلی خوبی داشته بودید 😶جونگکوک : بی ادبی منو ببخشید قربان که دیشب مزاحمتون شدم😂 ته یونگ و لورا:عن.تر.ا.ی بر. قی..
تا پارت بعدی بدرود
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سر این پارت من از خنده جر خوردم وایی😂😂
😆😆