
سلام پارت جدیده بزن بعدی 💛ناظر شخصی/ردنکن

یونا:وقتی رفتم خونه تا عکسا رو ادیت زدم و برای اعضا فرستادم دیدم ساعت 6 شده! رفتم دوش گرفتم🚿 و لباس تنم کردم(عکس بالا، لباس یونا) و یک آرایش لایت کردم. سوار ماشین شدم و رفتم کافه جونگ کوک: یه پیراهن سفید با کروات و شلوار بگ تنم کردم. عطر تلخم رو زدم. رفتم سوار ماشین شم که دیدم ع سوییچ برنداشتم😂 (بچم ذوق زدس)رفتم تو سوییچ برداشتم و رفتم به محل دیدار یا. ر😅
یونا:وقتی رسیدم جونگ کوک اونجا منتظرم بود جونگ کوک:سلام بانو یونا:سلام شازده جونگ کوک:من صدات میکنم بانو تو صدام کن شازده قبوله؟ یونا:اوکی شازده خب تو چند سالته؟ من 20سالمه جونگ کوک:من 22 سالمه خب چی سفارش میدی؟ یونا:یه کیک موکا با بابل تی جونگ کوک:منم یه کاپوچینو با کوکی شکلاتی نویسنده:انها سفارش دادن و شروع کردن به حرف زدن جونگ کوک:خب شغل مورد علاقت چیه یونا:معلم تاریخ بشم. جونگ کوک: من اگه ایدل نبودم یه بازیگر
جونگ کوک: خب مورد علاقه هام شیر موزه عاشق خوانندگی ام. فیلم خیلی نگاه میکنم فوبیا ارتفاع دارم. یونا:خب مورد علاقه های منم قهوه کتاب و اهنگه یک آرمی هستم و بایسم خودتی و فوبیا مکان بسته دارم. جونگ کوک:یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشی؟ یونا:مثلا چی؟ جونگ کوک:چرا اون روز که اون حرف رو بهت زدم ناراحت شدی؟ یونا:آههه راستش من مادرم اهل کره بود و پدرم از اصیل زاده های آمریکا. پدر و مادر پدرم از مادرم بدشون می اومد چون آسیایی بود. چون منم شکل مادرم بودم. اونها هم از من بدشون می اومد. دقیقا همون حرف هایی که بهم زدی رو سر خاک سپاری مادرم به من گفتن برای همین ناراحت شدم
جونگ کوک:اوه خیلی متاسفم. نژاد پر. ست ها خیلی یضوع(برعکس بخون) هستن یونا :قبول دارم. بین اون همه آمریکا یی فقط لارا منو مثل آدم فرض میکرد. جونگ کوک:اااام نظرت چیه بریم قدم بزنیم؟ هوم یونا :موافقم
خدانگهدار
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعد
عالییی بود من خیلی از داستانت خوشم اومد
تولدت هم مبارک🥳🥳🥳🥳🎂🎂
هیتولدتمبارک))باآرزویبهترینها.
سلامم ^^❤
تولدت مبارک باشهه ^^❤
امیدوارم به همه ی ارزو های قشنگت برسیی ^^❤