6 اسلاید صحیح/غلط توسط: Akaneh :) انتشار: 2 سال پیش 367 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
............
به قلبت بگو ترس از رنج کشیدن از خود رنج کشیدن بدتر است و اینکه هیچ قلبی که در جستجوی رؤیایش باشد هیچگاه دچار رنج نمیشود چون هر لحظه ای که به دنبال گنج میرود لحظه ملاقات با خداوند و ابدیت است.
آلن چند بار باید بهت بگم ما به مشتریامون نمیگیم دوباره میبینمتون ما میگیم خداحافظ چون قرار نیست دیگه اونا رو ببینیم هیچ وقت کی قراره این رو تو مغزت فروکنی؟» لوكريس تواچ وسط مغازه ایستاده بود. تکه کاغذی را در دستهای مشت شده اش میفشرد و از عصبانیت میلرزید فرزند کوچکش هم روبه رویش ایستاده بود و با خوشرویی به او نگاه می.کرد او به طرف پسرش خم شد و با جدیت سرزنش کرد به علاوه ی اون دست از جیک جیک کردن بردار ادای او را درآورد صبـ - ح بـ - خي- را وقتی مردم میان تو باید با یه صدای مرگ بار بهشون بگی چه روز بدیه، مادام " یا "امیدوارم در اون دنیا خوش باشيد "موسيوا و لطفا لطفا لبخند نزن! میخوای تمام مشتریامون رو بیرونی؟ چرا عاشق اینی که به مشتریامون با چرخوندن چشمات و تکون داد دستات کنار سرت خوش آمد بگی؟ فکر میکنی مردم میان اینجا که لبخند تورو ببینن؟ واقعا روی اعصابه یا باید بهت پوزه بند ببندیم یا باید خودت درست رفتار کنی
دختر به سمت آینه کمد لباسها میرود قبلاً با تصویر خودش صحبت میکرد، انگار که دوست صمیمی یا خویشاوندش باشد. اما با گذشت سال ها تار عنکبوت ها آینه را پوشاندند، سطح آن را کدر کردند و از تصویر دختر تنها هاله ای محو باقی ماند. حالا او تنها تصویری مبهم و تاریک از خود می بیند و حتی مطمئن نیست که آن تصویر، خودش باشد. شاید اصلا لازم نباشد خود را قایم کند، اصلا شاید هیچکس او را نبیند.
ناگهان آینه های روی دیوار شروع به لرزیدن و درخشش کردند میتوانستم آنها همه ارواح این اتاق را حس کنم اما هرگز نتوانستم صدای آنها را بشنوم یا آنها را
بینم
بعد از چند لحظه که بی صدا با هوا صحبت کرد چشمانش را باز کرد و به سرم مراقب این زنه اوکتویا فریستون باش ارواح دارن به من میگن که اون قابل اعتماد نیست... چون اون تو رو اینجا نیاورده به اون دلیلی که گفتی... و اینکه اون
دختره هم توی به خطر بزرگه
هیچ کدوم از این حرفا معنی نمیده چرا اون باید منو بکشونه اینجا؟» داشتم سعی میکردم فکر کنم برای اینکه بفهمم خانم فریستون چه چیزی میتواند از من بخواهد... اما من چیزی نفهمیدم و چرا جید در خطر بود؟
یک حس عجیب و ناراحت کننده مرا آزار می داد.
مگر من از او چه میخواستم باز هم رنج و بدبختی، بازهم عذاب و در به دری.
او میخواست به خارج ،برود به سوی یک زندگی ،پاک ساده و بی غل و غش
او میخواست با ریاضت جسمی گناه خود را بشوید روح او به قدر کافی رنج و مشقت کشیده بود همان طور که پاهایش را رو به بخاری کرده بود او را برانداز کردم و دیدم چه هیکل بی نقصی دارد، خودش هم میدانست و از این موضوع راضی بود میدانست که یک سرزمین جدید کار و فعالیت زندگی پاک و ساده در انتظارش بود. با وجود این دیشب وقتی که ماویس را دید آن تاج گل سرخ را که یادبود عشق و دلدادگیاش بود به پاهایش نثار کرد
همین که شروع به صحبت کرد، چشم های خانم الم سرزنده شد، مثل گودال در نور ماه شروع به پلک زدن .کرد ،گفت بین مرگ و زندگی کتابخانه ای است و در درون هر کتابخانه قفسههایی وجود داره که تا ابد ادامه دارند هر کتاب یه شانسه برای زندگی دیگه ای که میتونستی داشته باشی؛ تا ببینی اگر انتخابهای دیگه ای داشتی چطور زندگی میکردی. اگر میتونستی کارهایی رو که از انجام اونها پشیمونی برگردونی کار متفاوت دیگه ای میکردی؟
6 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
27 لایک
من همرو خوندم و الان سلیقه ی تو هم امد تو دستای من اما دو تا کتابی که توجه منو از طرض نوشتن جلب کردم بادوم و کتاب خانه نیمه شب بود هر چند بادوم پایان بندی خوبی نداشت اما جالب بود و کتاب خانه نیمه شب سبک نوشتنش عالی بود که توی داستان نوشتن خیلی کمک میکنه (تا جایی که میتونستم سعی کردم به زبان آمیانه)
بادومو هنوز نخوندم ولی کتابخانه نیمه شب وقتی تو جهان بین مرگ و زندگي بود دوست داشتم میرفت تو زندگی های مختلف حوصلمو سر میبرد 💬
آره تهش هم جالب تموم نشود حالا من اسپویل نمیکنم ( T_T)\(^-^ )
دقیقااااا (눈_눈) (눈_눈) (눈_눈) (눈_눈) (눈_눈) (눈_눈)
کتابخانه ارواح و کتابخانه نیمه شب رو خوندم.
کتابخانه نیمه شب بهترین کتابی هست که تا به حال خوندم
خیلی قشنگ بود :)
عالی بود💜
مرسی🌺
بک میدم
دنبالی
تنکی:)
من اگه شخصیت انیمه بودممم تنگن اوزویی توی دیمن اسلایر میشدم چون
🎶🎶🎶
تابستانی با جسپر
منم اونو خوندم 😄👌
من کتابخانه نیمه شب رو خوندم:>
خییلللی قشنگ بود :)
ارهه
یه سری به تست جدیدم (افسردگی) بزن 😄
شاید بتونم بهت کمک کنم با افسردگیت مقابله کنی و دوباره نشاطو تجربه کنی 😉
همه کتابای خیلی باحالین 😁
👍👍👍🐾🐾
کتابخانه نیمه شب و خوندم فقد🤝🏻
خیلی قشنگه
یس