های ببخشید دیر شد😞
( از زبان تهیونگ )
چشمام تار میدم یه لحظه وایسادم تا استراحت کنم یهو به دستمال از پشت جلوی نفسم رو گرفت
دیگه نفهمیدم چیشد
( چند ساعت بعد)
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
20 لایک
بزارید
به داستانام سر بزن
منتظر انجام شرط ها هستم
شرط ها انجام بشه پارت بعدی رو میذارم
عی عی
چرا جای حساسس؟ چرااا
عااه گلبم گرفت
عالی بود
واییی منتظر آرامشم خیلی خوبه