
☆خب الان چرا برنمیگردی همون جا که بودی منم به فکر پایان زندگیم باشم؟ ♧ماموریت من اینه که تورو به زندگی امیدوار کنم و تا وقتی ماموریتمو انجام ندم نمیتونم ولت کنم ....تازه من همیشه کنارت بودم فقط تو نمیتونستی منو ببینی.... ☆چجوری میخوای منو به زندگی کردن وادار کنی؟ ♧اینقدر ناامیدی دختر؟؟یکم شاد باش .... یکم از زندگیت لذت ببر ☆چجوری از زندگیم لذت ببرم؟ ♧یعنی تو هیچوقت هیچ کاری انجام ندادی که خوشحالت کنه؟ ☆ '_' ♧میتونی چند لحظه اینجا بدون اینکه خودتو پرت کنی پایین بمونی؟؟ ☆آره خب کجا میخوای بری... ♧زود برمیگردم.......
نزدیک نیم ساعت همونجا وایستادم که شخصی آشنا سوار یه موتور سرعتی زیبا جلوم وایستاد ... درسته خودش بود.... ☆موتوره چی میگه؟؟ ♧دختر جون منو چی فرض کردی با یه بشکن نمیتونیم نقل مکان کنیم که باید با یه چیزی این ور اون ور بریم دیگه... ☆خب میتونستیم با اتوبوس یا مترو بریم ♧مترو یا اتوبوس برای یه آدم افسرده وسیله مناسبی نیست موتور بهت هیجان منتقل میکنه ... روحیه خشنت کجا رفته ها؟؟ بپر بالا........
رفتم پشتش رو موتور نشستم یه جورایی من همیشه عاشق موتورسواری بودم ولی هیچوقت سوار نشده بودم.... گازشو گرفت و با بالاترین سرعت موتور حرکت کرد واقعا حس خیلی خوبی بود.. ☆راستی اسمت چیه؟ ♧من ؟ من فرشته تو ام اسم ندارم که... ☆مگه میشه باید یه اسم داشته باشی دیگه... ♧تا چند دقیقه پیش میخواستی خودتو به کشتن بدی الان میخوای برای من اسم بزاری؟ ☆(: ♧بهتره برای من اسم نزاری... ☆چرا،؟ ♧ بعدا خودت میفهمی......
♧خب بلاخره رسیدیم .... ☆شهربازی؟؟؟ ♧ هیسسسس بدون اینکه قر بزنی پیاده شوو وارد شهربازی شدیم فرشته ام که اجازه نداد براش اسم انتخاب کنم دستمو گرفت و به سمت ترن هوایی برد .... ☆میخوایم سوار ترن هوایی بشیم؟ ♧آره زود باش سوار شو نشستیم ترن هوایی شروع به حرکت کرد ... با سرعت نور میرفت حسابی باد تو حلقم رفت موهام همه تو هم گره خورده بودو سرما روی تنم نشسته بود عالی بود ♧ببین راه های دیگه ای غیر از پریدن تو دریاچه برای هیجان وارد کردن به خودت هست مثل همین ترن هوایی .... ☆ولی الان تنها نیستم ... میتونی درک کنی خیلی سخته آدم تنهایی پاشه بیاد شهربازی... ♧اشکال نداره الان من باهات اومدم دیگه......
ساعت ۱و نیم صبح : وقتی از ترن هوایی پیاده شدیم رفتیم بستنی گرفتیم کنار درختا نشستیم و شروع به خوردنش کردیم..... ♧فکر نمیکردم بستنی اینقدر خوشمزه باشه..خوبه ☆نکنه شما فرشته ها بستنی نمیخورین؟؟ ♧ما هیچی نمیخوریم دوست عزیز😉 ☆😄 ♧خب اگه گفتی الان کجا میریم؟ ☆کجا؟ ♧قبرستون.. ☆ها؟ فکر میکنی به قول خودت برای یه آدم افسرده قبرستون جا مناسبی باشه؟ ♧آره خیلی مناسبه خوش میگذره......بهم اعتماد کن......
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
یک سوال دارم تو یبار عکس جونگ کوک گذاشتی بعدش دازای الانم که عکس تهیونگ گذاشتی من گیج شدم داستان درمورد کدومه؟
اونا فقط پوسترن ربطی به داستان ندارن
آها
خیلی خوب بود
مرسیی🫶
تستت عالی بود و لایک شد لطفا اگه میشه به تستم که جوک مسخره بی مزه ۴ هست سر بزنین (مایل به پین)❤️
مرسی🫶حتما....
خیلی ممنونم ازت ❤️