معرفی انیمه

دروازه اشتایتنز گیت دومین انیمه محبوب دنیا موضوع پسری که خود را دانشمند دیوانه میخواند میخواهد ماشین زمان اختراع کرده و دنیارا تغیر دهد در مسیر رفتن به ساختمان برا شرح نظریه ماشین زمان در انجا با دختری به نام ماکیسه کوریسو اشنا میشود چند ساعت بعد در راه بازگشت با شنیدن صدای فریادی کنجکاو شده و به سمت اتاقی که صدا امده است میرود ولی در انجا جسد غرق در خون ماکیسه کوریسو را بر روی زمین میبیند..... ادامه ماجرا چگونه پیش میرود؟ ایا میتواند خطرات استفاده از ماشین زمان و عوض کردن خط های دنیا و تنبیه خدا را بپذیرد و از تمام دوستانش از برابر مرگ و سازمان ماشین زمان سرن یا جنگ جهاني سوم محافظت کند؟ ایا تمام دوستانش دوست او هستند؟ اساس دیدن این انیمه : دروازه اشتایتنز گیت سری 24 قسمتی +1 قسمت اوا و ادامه فصل اول _ دروازه صفر اشتایتنز فصل دوم و سری 24 قسمتی. _ 3 الی 4 قیمت ویژه _ سینمایی دروازه اشتایتنز گیت _ چهار قسمت کوتاه خارج از داستان اصلی 3 دقیقه ای

ذخیره کردن 80 هزار طلا برای بازنشستگی در دنیایی دیگر ماجرا : داستان ما از جایی شروع میشود که دختری در حال سقوط از مکان مرتفعی فریاد میکشد ولی من نمیخواهم بمیرم! حال او وسط دشتی سرسبز و خالی از هر گونه انسان است به اطراف نگاه می اندازد و میبیند اینجا ان مکانی نبود که از ان در حال سقوط بود به خود نگاه می اندازد ولی اثاری از زخم و شکستگی سقوط را نمیبیند حالا او راه می افتد تا کسی را پیدا کند و ببیند کجاست! چند روز بعد.... به دختری میرسد و تا صدایش میزد از خستگی و گرسنگی بر روی زنین افتاده و بیهوش میشود او حالا در مکانی است و یک عروسک گربه ژاپنی بزرگ رو به روی اوست و به او میگوید او قدرت سفر و پریدن در بعد ها، سیارات و دنیاهای گوناگون را پیدا کرده است دختر هم متقابلا از او درخواست یادداشتن تمام.زبان های دنیا را میکند تا با ان بتواند در دنیاهایی که قابلیت رفتن دارد ارتباط برقرار کند و تصمیم میگیرد با استفاده از توانایی جدید و جادویی اش 80هزار سکه طلا برای زندگی راحت تر و بازنشستگی اش جمع کند ان دختر چه ماجراهایی در پیش دارد؟

باباهای رفیق شاید انیمه خانواده و جاسوس را دیده باشید اگر دیده اید حتما از این دختر بامزه کوچک هم خوشتان می اید. داستان: دختر کوچک 5 ساله ای به نام میری به دنبال پدر خود میگردد به ساختمانی میرسد که دو جاسوس در لباس بابانوعل و حمل کیکی دارند عملیات جاسوسی خود را اجرا میکنند دختر به طرف اسانسوری که جاسوس ما لباس بابا نوعل پوشیده وارد میشود و با دیدن کیک به بابانوعل میگوید خوشمزست؟ جاسوس کمی از کیک را به دختر میدهد و دختر میگوید بابانوعل من ارزو میکنم بابامو ببینم! وقتی درب اسانسور باز میشود ماموریت جاسوسان خراب میشود و ترجیح می‌دهند حمله کنند با تفنگ هر کس سر راهشان است میکشند و طرف مقابل دختر را گروگان می‌گیرد یکی انها طی عمالیات متوجه میشود میری دختر اوست و داد میکشد میری من باباتم بیا اینجا! میری ادر اغوش پدرش میپرد اما داستان این بچه چیست و چرا مادرش او را رها کرده است؟؟

اکامه گا کیل همانطور که انسان ها میمیرند و میپوسند و فاسد میشد کشور ها هم اینگونه اند سیاست انها میپوسد و فاسد میشود! حال باید جنگجویانی لقب قاتل را بر دوش بکشند و سیاست مداران نجس را بکشند و در اخر به جهنم روند تا دیگران بتوانند با خوشحالی به بهشت بروند! دیالوگی از این انیمه مهیج که کل داستان را تعریف میکند و نیازی به تعریف نیست ولی این انیمه هر قسمت با ان میخندید اشک میریزید خوشحال میشوید دلهره میگیرید و هیجانی مشوید اینو حتما ببینید 24 قسمته

بوچی د راک این انیمه رو عاشقشم دختره مثل منه :)) این انیمه دختری را نشان میدهد که به شدت درونگراست و اضطراب اجتماعی بدون اعتماد به نفس و خود کم بینی دارد او که در مدرسه نمیتواند با دیگران ارتباط برقرار کند در یک روز برنامه ای را میبیند که از شخص گیتاریست که عضو بند موسیقی است سوال میشود دبیرستان چگونه بودید؟ و ان شخص هم گذشته ای شبیه به حال میتسوری دارد! میتسوری تصمیم میگیرد گیتار یاد بگیرد تا عضو بند شود و در جشنواره مدرسه اش گیتار بنوازد تا همه او را تحسین کنند! ولی سه سال راهنمایی میگذرد و نمیتواند کاری کند، او فقط یک چنل در یوتیوب دارد که ویدیو های نواختنش را اپلود میکند و او حالا فقط سه سال دبیرستان را مهلت دارد تا به رویایش تحقق بخشد.... ایا او میتواند ترس از مردم را کنار بگذارد و با دیگران ارتباط برقرار کند؟ عضو بند شود؟ در حشنواره با بندش گیتار بنوازد؟ دوستانی پیدا کند؟

سعی کردم انیمه های جدید و کمتر معروفو معرفی کنم که همشونننن مورد علاقه هامن :) بیا اسلاید بعدی کارت دارمم