
پارت دوم دیر گذاشتم یکم🙂💓
[ اومم خب باشه موفق باشی اگه با بخش جرائم خشن کار داشتی فقط به خودم بگو اصلااصلا فکر نکن که از فرمانده پارک اجازه بخوای باهات همکاری کنیم خیلی خشکه پس اصلا باهاش صحبت نکن خب؟ اها اومدم که بهت اینو بدم این لیست جاهاییه که چوی سانگ وو یه هفته بعد قبل از گم شدنشه به سختی پیداش کردم ازش خوب استفاده کن]( ممنون فکر کنم این بتونه کمکم کنه) افسر اوه یانگ سو:: سریع فلش لیست رو زدم به کامپیوتر ولی.. همه مکان هارو قبلا چک کرده بودیم امکان نداره یعنی جای دیگه ای وجود نداره؟ داشتم خودکارم رو روی میز میکوبیدم که فرمانده پرسید:« چی شده باز؟ هنوز پرونده رو حل نکردی؟ میخواستم بهت پرونده جدید بدم ولی تو همین هم موندی» ( ولی یه چیزی مشکوکه چطور ممکنه حتی رفتنش تو دوربین مداربسته ضبط نشده باشه؟ )« خب دوربین مدرسه خراب بود»( اون نه دوربینی که بالای عابر پیاده نصب شده اونا درستن چطور میشه؟ ) « نمیدونم ولی لطفا سریع تر انجامش بده نمیخوام دوباره بهم گیر بدنه چرا یه پرونده رو هم نمی تونم تحویل بدم شب خوش» ( شب بخیر منم چند دقیقه دیگه میرم) فکرم درگیرش بود چطور؟؟
صبح روز بعد: (بوگوم بوگوم بیا اینجا ) [ چته؟ ] ( ببین برام مجوز گشت مدرسه رو بگیر ) [ چی؟ چرا؟ الان؟ ] ( فقط بگیر هر چه سریع تر عجله دارم بعد بیا دبیرستان نابی ) و بعد دویدم سمت در خروجی و سوار ماشین شدم اگه واقعا همون چیزی که فکر می کردم باشه خیلی خوب میشه برام پارک کردم و رفتم دبیرستان وارد ساختمان شدم و بعد از پرس و جو از دانش اموز ها دفتر مدیر را پیدا کردم در زدم و رفتم تو { بفرمایید } ( سلام من افسر اوه یانگ سو هستم خب خودتون هم میدونین که یکی از معلماتون یعنی اقای چوی سانگ وو گم شدند) { بله چیزی شده؟ ایشون رو پیدا کردین؟ } ( هنوز نه ولی فکر میکنم گشتن این دبیرستان به پیدا کردنشون کمک کنه پس تقاضا دارم که قبول کنید ) { شما مجوز دارید یا از جلو خودتون دارید کار هاتونو پیش می برید؟ اول باید مجوزتون رو.... } بین صحبت های خانوم مدیر بلاخره بوگوم
نفس زنان با برگه ایی در دستش در دفتر حاضر شد ( اینم از مجوز خب فکر کنم حق داریم که بگردیم) بوگوم رفت که طبقه های دبیرستان رو بگرده و من حیاط . تو حیاط پشتی سه کانکس کوچک افتاده بودند ، ولی معلوم تازه انجا گذاشته شده اند. دستکش های مخصوص را دستم کردم و ارام در یکیشان را باز کردم چند جعبه چوبی بیش نبود که تو شان پر از پوشال های رنگی بود وپر خاک . بیرون امدم و درش را بستم دومین کانکس را که باز کردم گرد وغبار همه جا را گرفت در حالی که سرفه می کردم خاک را با دستم در هوا تکاندم و وارد شدم بویی بد همه جا را فرا گرفته بود این هم پر از جعبه بود ولی پشت ان جعبه ها چیز دیگری بود جعبه هارا برداشتم و کنار چیدم تا بهتر بتوانم انطرف جعبه هارا ببینم فردی به پشت خوابیده بود ( ببخشید خوبید؟ شما حالتون خوبه؟ )
خب اینم از اخر این پارت میدونم کم بود ولی پارت بعدی بیشتر میزارم🗿💓
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
🌚تا 5oo تایی بک میدم 🧚🏻♀️
🧚🏻♀️به تستام سر بزن♥️