9 اسلاید صحیح/غلط توسط: sanya انتشار: 4 سال پیش 312 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
امیدوارم خوشتون بیاد ❤💛🧡❤💛🧡❤💛🧡❤💛🧡❤
اینم پارت چهار
👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻👈🏻
راستی یه چیزی رو همین اول بگم لایک و کامنت فراموش نشه 😘
از زبون لارا : باید یه کار نیمه وقت هم پیدا میکردم و باید نقشه ای که کشیده بودم و انجام میدادم اول رفتم سراغ نقشم
رفتم طبقه بالا تو اتاق جیمین دیدم درش هم قفل نیست اتاق قشنگی بود وقتی خونه نبودم وسایلش هم چیدی بود کل اتاقش رو بهم ریختم لباساش هم از کشو آوردم بیرون و پرت کردم رو تخت نقشم تموم شد بعد از اتاق رفتم بیرون درش هم بستم رفتم تو اتاق خودم لباس که تنم بود کیفم با گوشیم رو با شارژرم رو برداشتم بعد اینکه کار خوبی هم پیدا کردم میرم خونه میا یا ملیسا چون نمیخواستم موقعی که جیمین اومد خونه و اتاقش رو دید و عصبانی شد خونه باشم
از خونه رفتم بیرون
چندتا جا برای کار نیمه وقت رفتم ولی به نطرم خوب نبود سر اخر یه کافه دیدم که به نظرم کار تو اونجا خوب بود همونجا استخدام شدم به انوان گارسون از فردا صبح میتونستم کارم رو شروع کنم دیگه هوا داشت تاریک میشد و رفتم خونه میا چون اونجا بهتره خونه ملیسا نه برای اینکه اون یه دوست پسر داره که گاهی وقت ها میاد خونه ملیسا برای همین من و میا اونجا راحت نیستیم اون باید بیاد پیش ما
از زبون جیمین وقتی از خونه رفت بیرون :
رفتم پیش اعضا بهشون گفتم با دختره چیکار کردم و اون هم پنجره رو شکوند جین:چی ؟ واقعاً این کارو کرد جونکوک : وای چه دختر باحالی تهیونگ : از دختره هیچی نپرسیدی که کره ای هست یا نه؟ جیمین : پرسیدم گفت باباش کره ای بوده مامانش آمریکایی اسم خودش هم لارا هست
بعدش هم شب شد و جیمین رفت خونه
رسیدم به خونه دیدم برق های خونه خاموشه فهمیدم لارا خونه نیست رفتم تو اتاقم که لباسام رو عوض کنم با اتاق بهم ریخته ای مواجه شدم داشتم از عصبانیت میترکیدم صبر کردم تا لارا بیاد ببینم چرا اینکارو کردی
از زبون لارا :
گفتم دیگه برم خونه چقدر خونه میا بمونم یه تاکسی گرفتم و رفتم خونه رسیدم به خوته در رو باز کردم دیدم جیمین جلوم با عصبانیت وایساده دستم رو گرفت و منو برد بالا تو اتاقش جیمین : چرا اتوقم اینجوریه چرا اینکارو کردی ؟ لارا : تو چرا قفل در رو عوض کردی و منو تو خونه راه ندادی منم بخاطر همون این کارو کردم اگه مشکلی داری میتونی از خونه بری
جیمین کیفم و گوشیم رو گرفت و گذاشت رو میز
جیمین : حالا با هم اتاقم رو مرتب میکنیم لارا : خودت مرتب کن به من چه جیمین ؛ من مگه برای قفل در بهت کلید ندادم پس تو هم اتاقم رو تمیز میکنی پس شروع کن لارا : اخه من باید چیکار کنم ها؟ جیمین : این لباس هارو مرتب کن بعد چند ساعت مرتب کردم بالاخره تموم شد
لارا : بیا تموم شد حالا خوبه ؟
جیمین اومد جلود همینطور داشت میومد جلو منم میرفتم عقب که خوردم به دیوار دستش رو گذاشت بغل دستم جیمین : اره خیلی خوبه دیگه اتاقم رو اینطوری نکن
تو چشم هاش نگاه کردم و بعد رفتم تو اتاقم لباسم رو عوض کردم و خوابیدم
صبح شد
از زبون لارا : سریع رفتم تو حموم و بعد سریع اومدم بیرون و رفتم لباس پوشیدم اولین روز کارم بود دیدم جیمین خوابه که همون لحظه دیدم از اتاق اومد بیرون لباس تنش بود حموم هم قبل من رفته بود😐 صبحانه خوردیم کیفم و گوشیم رو گرفتم و داشتم میرفتم جیمین :
دستم رو گرفت جیمین : من میرسونمت لارا : لازم نیست جیمین:گفتم میرسونمت بهد منو سوار ماشین کردجیمین : کجا برسونمت؟ لارا: باید بری کافه ... بعد منو رسونت جیمین : اولین روزه کاریته؟ لارا : آره جیمین : استرس داری؟ لارا: یکم
بعد جیمین دستش رو گذاشت رو دستم جیمین : نگران نباش همه چیز خوب پیش میره
منم سریع دستم رو کشیدم کنار و پیاده شدم و جیمین هم رفت
من رفتم تو کافه لباس گارسونی رو پوشیدم و کارم رو شروع کرد
از زبون جیمین : رفتم پیش اعضا و به همشون گفتم بیاین بریم یه کافه و همه قبول کردن لباس پوشیدن و سوار ماشین شدیم و رفتیم به سمت همون کافه ای که لارا توش کار میکرد
تو فکر جیمین : نمیدونم چرا لارا رو میبینم یه جوری میشم همش باهاش مهربونم انگار دارم عاشقش میشم 😶❤
از زبون لارا : خیلی خسته شده بودم اولین روزم بود
و یه دفعه حواسم رفت پیش کار های جیمین نمیدونم چرا اینقدر مهربون شد یه دفعه (از اول مهربون بودش❤🌟)
توی ماشین هم دستش رو گذاشت رو دستم یه دفعه دیدم یکی از مشتری ها داره صدام میکنه به خودم اومدم و رفتم سمت مشتری و سفارش رو ازش گرفتم دیدم از بیرون سه تادماشین اومد که یکیش ماشین جیمین بود
اینم از پارت چهار ❤❤امیدوارم خوشتون اومده باشه
لایک کن
کامنت 📱بزار اگه نزاری ناراحت میشم ❤🙂
بای بای ❤🖤
9 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
45 لایک
عالی
پارتتتتتتت بعددددددددد☺☺☺
پارت بعد رو گذاشتم در حال برسیه
سه تا پارت بعد رو گذاشتم یعنی تا پارت هفتم
سلام آجی پارت بعد رو زود بزار
سلام آجی جونم ❤
پارت بعدی در حال برسیه
خیلی خیلی قشنگه😁❤
ممنون ^_^ ❤🍓
راستی من فکر میکردم که پارت چهار چند روز دیگه منتشر بشه ولی خیلی زود منتشر شد
پارت پنج رو من همین امروز گذاشتم پس خیلی طول میکشه تا منتشر بشه
ممنون میشم که یکم صبر کنید ❤
واایی مرسی
عالیییییی بودی😍
ممنون ❤🍓