لایلا دختر آزگاردی پارت ۱۴🌌 "فقط یه ویرونه مونده" "تابع قوانین تستچی"
🌌داشت بیهوش میشد.انگار در لحظه در هزاران زمانن و مکان بود. داشت همه چیزو با هم به یاد میاورد. معلمی که ناخواسته اونو به جنون رسونده بود. جیغ های مادرش که اونو هیولا خطاب میکرد،پدرش که با انزجار و تنفر بهش خیره شده،روز هایی که کوچیک و تنها تو خیابون ها بود،زجه هاش که باعث شد هایمدال اونو به آزگارد بیاره و آزگارد...که مثل یه بهشت بود،جایی که ححس کرد بالاخره یه خانواده پیدا میکنه اما انگار قرار نبود هیچوقت بهش برسه. بی توجهی اودینو به یاد میاورد. ترحم فریگا رو به یاد می اورد. نگاه های پر از توهین ثور و لوکی و رفتار بی توجهشونو به یاد می اورد. به یاد آورد که همونجا کار با خنجرو یاد گرفت. همون جا اون خنجرایی که میتونست غلافشون رو توی ژاکتش حس کنه به دست آورده بود. و بعد چیزی رو یادش اومد که عامل فراموشیش بود...اون مسابقه نحس با لوکی🌌#کمبود_عکس_که_موجب_گذاشتن_عکس_هایی_از_همه_چیز_می_شود
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
من تا میام تستچی میرم داستان بخونم انرژی بگیرم اما توی داستانای تو فقط عررررررر می زنممممممم
برای همین دارم مینویسم
که همه عرررررررر بزننن
😁
یو ار خر
یو تو
تنکس
یور ولکام
نیو پارت ایز ردی
هن؟چی؟لایلا مردددد؟لایلااااااااااااا ک..خ..ل.. بووووقققق بوققق بوووق چرا این کارو با خودت می کنیییی بهههههه خداااا اگه یه با دیگه بلاااایی سر خودت بیاریااااا
مگه لوکی مرد تو اون سکانس که لایلا بمیره (بیا اس..پو..یل..ت کردم)
ولی حق داشت
خیلی بدبختش کرده بودم
بازم خرع
عااااو عجب...
حال کردی با اسپویل ؟
واووووووووووووووو ( دارم لایلا رو توی اون صحنه فیلم تصور میکنم و انگار باید دو برابر برای دونفر غصه بخورم )
این یعنی کارمو خوب انجام دادم
یوهاهاهاهاها
خنده تو دوست داشتم ایول
مرسی
یوهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
😁😃
نیو پارت اییز ردی
😄
من اینقدر که برای این داستان منتظر میبندم برای درس هام میبودم تا حالا یک چیزی شده بودم.
این فکر که چند نفر منتظرن تا ادامه داستان لایلا بدونن منو خیلی خوشحال میکنه 🥺🌌🍓🤌🏻
نیو پارت ایز ردیی