یه لحظه نگاه سنگین یه نفر رو حس کردم به سمت پسری که کنار نشسته بود چرخیدم.دیدم داره بهم نگاه میکنه.پسره ازم پرسید:آرمی هستی؟احساس کردم صداش شبیه یکی از اعضای بی تی اسه.سوالشو دوباره تکرار کرد جواب دادم بله.ناگهان اون پسر ماسکشو داد پایین.بله دیدم جیهوپه وای باورم نمیشد دار بایسمو میبینممم پشمام ریخت!!یکم باهاش صحبت کردم.گوشیشو دراورد دیدم شماره جیمین روی صفحه است.شمارشو تو گوشیم یادداشت کردمتا بعدا بتونم ردشو بزنم(اخه من هک کردن بلدم😄)اتوبوس وایستاد هوپی پیاده شد.دوباره هندزفریمو گذاشتم و اهنگ گوش دادم همزمان با اهنگ گوش دادن سعی کردم گوشیه جیمینو هک کنم...........................اره هکش کردم ایول رد کمپانی رو زدم.به راننده گفتم به ادرس کمپانی بره.........رسیدیم...........خداروشکر توی کیفم لباس مبدل دارم.پوشیدمشون و زنگ درو زدم نامجون برداشت گفتم از اداره اب هستم.....دروباز کرد رفتم داخل.........وای چه جای باشکوهی پشمام ریخت......دیدم نامجون داره میاد واب خدا چقد جذاب محو جذابیتش شدم...........به خودم اومدم..............باهام خداحافظی کرد خواستم برم اما دیدم این فرصت خیلی خوبیه پس فقط درو پشت سرم بستم و رفتم قایم شدم...........................وای چقد خوابم میومد عه منکه الان تو حیاط نیسم چرا توی اتاق روی تخت هستم؟یهو دیدم کوکی اومد بالای سرم+حالت خوبه؟دیدیم توی حیاط خوابت برده آوردیمت توی اتاق................
محشررررررررررررررررررررر ♡♡♡♡
ژانرشو دوست دارم
ممنون
30 تا امتیاز دادم
ادامه بده
باش
خیلیییی زیبا
ممنون
یکم کم میزاری فقط 🥲😮💨😂❤❤
میدونم
قشنگهه
عالی
خیلی قشنگهه
مرسی بابت نظرت