من باهاش کنار اومدمp2

ته:دووید سمت یه چیزی تا به خودم اومدم دیدم صدای داد و بیداد میاد ا/ت:ولی تو به من گفتی فقد با منی! اون دختره که پیش یویانگ نشسته بود:یو یانگ اینا چی میگن؟ یویانگ:من شما رو میشناسم؟ ا/ت(خنده ی عصبی):خنده داره اصن (رفت جلو ک یویانگ و بزنه که تهیونگ دستشو گرفت) ویو ا/ت وقتی دستمو گرفت یه فکری ب ذهنم رسید،خب راستش اگه این کارو نمیکردم دلم خنک نمیشد

ا/ت:راستش من و تهیونگ با همیم و هیچم برای حذف شدن یه ادم اشغال از زندگیم مث تو ناراحت نمیشم،داداشم راست میگفت تو یه ادم پستی،بریرم تهیونگ (از اونجا دور شدن که صدای دعوای اون دوتا هم اومد) ته:حالت خوبه؟ ا/ت(با بغض)اره خوبم ته:اشکالی نداره عوضش فهمیدی چه جور ادمیه! ا/ت:ارع...(بغضش ترکید)

ته:عه عه ا/ت گریه نکنیی(بقلش کرد) ویو ا/ت وقتی بقلم کرد،یه حس خوبی تو بقلش بهم دست داد،احساس کردم بهم ارامش میده و من به اونجا تعلق دارم! تهیونگ(یه دستمال از تو جیبش درمیاره و اشکاشو پاک میکنه):بیا،دیگه به خاطر این چیزا گریه نکن ا/ت:مرسی،تو خیلی مهربونی! ته:عاممم...خ..خواهش میکنم ا/ت:خب ببین این خونه ی ماعه،خونه ی شماهم باید اون باشه دیگه ها؟ ته:نه بقلیشه ا/ت:اها،خب مرسی منو رسوندی کاری نداری؟ ته:نه،خدافظ ا/ت:خدافظ(دویید و رفت) ویو تهیونگ:راستش،ا/ت خیلی خوشگل و مهربونه،احساس میکنم ازش خوشم میاد،یعنی روز اول مدرسه؟؟اهههه خدااا

(در زدن) اوپاااااا جین:(در و باز میکنه)سلااام چطورییی؟ ا/ت:سلاممم خوبم ناهار چیه؟ جین:دوست داشتی حال ماروهم بپرس(پوکر) ا/ت:اوپاااا تو اگه حالت خوب نباشه ک من خودمو دار میزنم جین:خبه خبه،شیرین بازی درنیار(باخنده) ا/ت:بگو غذا چیهههه جین:گشنته هااا کیمچی ا/ت:(میپره بقلش بوسش میکنه) جین:اههههه ولم کن خل و چللل ا/ت:تو بهترینیییی کیمچیییییی عرررررر جین:باشهههه برو لباس خونگی بپوش بیا برات بریزم بخوری ا/ت:باشه الان میرم ... ا/ت:کوکی نیومده؟ جین:نه،هوا سرده اومد و رفت ا/ت:لابد چغلی منو کرد ها؟ جین:ببین ا/ت...(زنگ در) جین:به بههه شوگا و جیهوپ ازین طرفااااا جیمین:اوکی من اینجا هویجم جین:ای باباااا مسخره بازی در نیار چطورید؟ جیهوپ:خوبیم مرسی،عجب بارونیه بیرون شوگا:مامانمون زجرکشمون کرد

جیهوپ:وایییی راس میگه،امروز مجبورمون کرد کل خونه رو تمیز کنیم،بعد حالا جیمین اونجا نشسته بود و داشتن داستانای زندگی همو تعریف میکردن برا هم🗿 جیمین(خنده ی ریز):مامانتون خیلی باحاله،داستانای جالبیم تعریف میکنه!اهههه پام درد گرفت بیاین بشینین،ا/ت مدرسه خوب بود؟ ا/ت:اره... جیهوپ:ا/ت چطوری؟قلت کو؟ ا/ت:رفته بیرون شوگا:بارون گرفته!الان سرما میخوره جین:خب بیاین میز و بچینید جیهوپ اومدممممم *** ویو ا/ت خیلی نگران کوکی بودم،غذا در حدی خورده بودم ک ته دلمو بگیره و میخواستم غذای اصلی و با کوکی بخورم،راستش خیلی وقتا انکار میکنم ک ازش خوشم نمیاد اما در واقع حتی غذاعم بدون اون از گلوم پایین نمیره،مخصوصا الان ک گوشیشو خونه جا گذاشته و نمیتونم بهش زنگ بزنم،با دوچرخه رفته بیرون تو این بارون،داشتم این فکرارو میگردم ک یهو زنگ در زده شد...

امیدوارم خوشتون بیاد:) بایس،رکربایس و شیپ مورد علاقتونو میگید؟ خودم:شوگا بایسمه رکرم جیمینه یونمین (جاستتتت فرند شیپ)