این قسمت:دره ی ارزو ها
راشل کیفش را روی کولش انداخت و گفت: «اما من من می خوام اونجا رو ببینم!»
ویولت کتابی را که داشت می خواند آورد پایین و راشل را نگاه کرد: «اگه جون خودتو دوست داری نرو اونجا! »
میبل پوزخند زد و موهای مشکی کوتاهش را عقب داد: «توی پرتگاه آرزو بلکراک هست و بلکراک هم برادر الهه ی یخه! اگه گیرش بیوفتی راه فراری نداری! »
یکدفعه کاترین از اتاقش بیرون می آید و تند تند در اتاق راه می رود: «قمقمه منو ندیدین؟ »
راشل: «خب برای همینه که می خوام برم اونجا مِی! (مخفف میبل) می خوام بلکراک رو ببینم! »
ااستار با شنیدن این حرف دفتر نقاشی و مدادش رو به طرفی پرت می کند و داد می زند: «من می خوام بلکراک رو ببینم»
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
0 لایک
میدونستی بک بدی بک میدم؟نه؟خب الان میدونی!😂🥲