نانای اصغر و کبری نانای اکبر و … 🥹 من آمدم بعد از چند سال ( واقعا دارم راست میگم بعد یه سال برگشتم 🫤) برین به سوی فیک و فراتر از آن 🤥🥹🤧
من و اون مارمولک رفتیم سر جامون نشستیم که نگاههای بقیه دختر را رو خودم حس میکردم همشون با خشم و حسادت بهم نگاه میکردن اسکولا و معلوم نیست انگار تا حالا پسر ندیدن حواسم رو از اون ندیده ها گرفتم و به استاد گوش دادم ( استاد # ا/ت + جونگ کوک & ) ( اگه موقع حرف زدن جلوی علامت ها این ( رو بزارم یعنی اون شخص داره تو ذهنش حرف میزنه ) # خب به همتون این سال تحصیلی رو تبریک میگم و به خصوص به کسای تازه وارد امیدوارم خاطره های خوبی در کنار همدیگه بسازیم و الان هم چون روز اوله من از مدیرتان اجازه گرفتم امروز رو به جای ریاضی ورزش داشته باشیم تا شما بادوستان جدیدتون آشنا و با دوستان قدیمیتون آشنا تر بشید. الان هم من میرم پایین هر وقت صداتون کردیم با صف بیاین پایین + ( استاد رفت منم داشتم فکر میکردم دوست های جدید پیدا کردن هم زیاد فکر بدی نیست ولی از الان مطمئنم از این استاده خوشم میاد ) - هی جوجه + با منی ؟ ( با کمی حرص گفتم ) - مگه اینجا جوجه دیگه به جز خودت میبینی؟ + ( منم کم نیاوردم گفتم ) جوجه که نه ولی یه مارمولک دقیقا الان جلوم وایساده - چیی تو الان به من گفتی مارمولک + اره مشکلی داره ؟ + ( چیزی نگفت و با عصبانیت زود تر از همه از کلاس بیرون رفت منم بعد از چند دقیقه که استاد گفت بریم پایین با بقیه رفتیم پایین {محض اطلاع کلاس اونا طبقه بالست برا همون }
+ رفتیم پایین تو سالن ورزش( بچه ها دیگه این ( رو نمیزارم خودتون بفهمید دیگه کی تو ذهنش حرف میزنه کی نه ) # خب بچه الان همتون بیاید قراره وسطی بازی کنیم من داورم الان شناهرو به دو تیم تقسیم می کنم بیاید اینجا زود باشید + با بی حال رفتم طرف استاد { از زبان جونگ کوک } اه دختره بوق فکر کرده کیه به من میگه مارمولک حسابش رو میترسم تفففف رفتم سمت سالن ورزش نشستم بقیه هم اموده بودن # { همون حرف های تکراری } به جایی که استاد میگفت رفتیم و وایسادیم # خب سوجون ، سولی ، ا/ت ، جیم و ….. شما تیم وسط و بقیه اون یکی تیم برین روی جاهاتون و شروع کنید - رفتیم سر جامون واسادیم ههه فهمیدم چطور حساب اون جوجه رو برسم بازی شروع شد نوبتی داشتیم توپ رو به اون کربه وسط ها پرت میکردیم به چند تایی توپ خورده بود هربار توی رو به طرف جوجه مینداختم جاخالی میداد پوففف یکی از بچه توپ رو برداشت یه جوری برا شوخی ادای انداختن توپ رو دراورد ولی توپ رو انداخت به من و منم خیلی سریع توپ رو گرفتم و جوجه رو هدف گرفتم و پوف صاف خورد تو کلش وایی نه افتاد چی نکنه داره گریه میکنههه ؟ یعنی اینقدر با شدت زدم بهش ولی من که نمیخواستم صدمه ببینه رفتم پیشش نشستم سرش رو با دستام بالا بردم پیشونیش رو نگاه کردم وایی بدجور جاش مونده # وایی جونگ کوک چیکار کردی زدی بیچاره رو چلاق کردی بردار ببرش پیش پزشک مدرسه - ا/ت خواست بلند شه که # نه نه تو بلند نشو جونگ کوک مگه نشنیدی چی گفتم برشدار تو بغلت ببر پیش پزشک - جاننن؟ توپ به کلش خورده چلاق که نشده خودش میتونه راه بره # نه نمیشه نشنیدی جی گفتم خودت ببرش - پوففف باشه
وایی ببخشید اینقدر کم بود 🥺💔 دفعه قبل پیشتر میذارم ببخشید 💔🥹🤧🥺✨
دردردر
سفهمرلن
ازااا
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارا بعد رو کی میکنی خواعرم 😐