لایلا دختر آزگاردی پارت ۱۲ "نه نه نه"
🌌لایلا به زانو افتاد. اما دوباره راه افتاد و به میون خرابه زندگیش رفت. فقط میتونست به یه چیز فکر کنه: این امکان نداره...نمیشه...ممکن نیست...نباید...نباید...چیزی نیست...اونا حتما زندن...حتما...فقط زیر اوار موندن...باید بهشون کمک کنم...مطمئنم اونا هنوز زندن. لایلا با زیرلبی تکرار و تکرار اینها به کارش ادامه داد. روی زانو هاش بود و داشت خرابه ها رو زیر و رو می کرد. براش مهم نبود که زانو های شلوار پاره شده یا اینکه همینجوری از زانو هاش خون میره. مهم نبود چی میشه اون باید مکس و میشل رو پیدا می کرد. هنوز ذره ای امید داشت. هنوز مطمئن بود که میتونه پیداشون کنه. مطمئن بود که اونا زنده ان. اما تمام این اطمینان و امید در لحظه ای به تلی از خاکستر تبدیل شد. لحظه ای که بین آوار یه دست دید. خونین و مالین و زخمی. معلوم بود که بدن صاحب اون دست هنوز زیر اواره. در اون لحظه همه اینا می تونیت بی اهمیت باشه اگه آستین اون دست برای لباس میشل نبود. لایلا فریاد زد : نه نه نه. میشل میشل. جواب بده. میشل خواهش می کنم. به سمت دست میشل دوید سعی کرد بکشه سعی کرد با تموم وجودش سعی کرد که میشل رو از اون جا بیرون بکشه. اما بی نتیجه بود. نمی تونست. نمی خواست قبول کنه. هیچ جوره نمی خواست قبول کنه اما می دونست،در اعماق قلبش می دونست،که میشل...خاله میشل...میشلی که براش مثل مادر شده بود...برای همیشه از پیشش رفته🌌
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
بغض .... لایلااااااا ...
دختر بدبخت منه🥺
که قراره بدبخت ترم بشه🌚
هعیییی
هی هی هی
می دونی بعضی وقتا بغض تو گلوم گیر میکنه ینی می خوام عر بزنم ولی گریم نمیاد🥲💔💔💔💔💔الان همون حس و حالو دارم فقط بغض...
یکم برای این کار عذاب وجدان گرفتم😬
ولی هنوز بخشای بدش مونده👺
میخوام بگم نگران نباش درست میشه اما چون نمیشه نمیگم🙌🏻
یوهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
💔🗿...
.....۱.....فقط..... ......
فقط؟
یعنی خوبه
ملسی🌌
یعنی مرسی
یس
باش هان خب
...