ببخشید خیلی دیر گذاشتم ناظر جان تورو خودا بزاررر
آنچه گذشت = جیمین درو باز کرد
بچه رو عاشق خویش کردم 🤓....یه نگاه به راست یه نگاه به چپ
زمان حال : از زبان کو میونگ >_<
همشون رو صدا کردم ... برگشتن سمتم گفتم ¤
که بیاین درباره ی هم بیشتر بفهمیم ... گفتن باشه
اول از همه خودمو معرفی کردم ..:《
من کو میونگ هستم .
..منشی رییس شرکت .
..ولی به فنوان کمک دست به شما ها اومدم اینجا....
فکر کنم همتون کوچیک ترم ..
..تا چند روز دیگه ۲۲ سالم میشه
... عاشق رنگ بنفش...
عاشق خرگوش و گرگ سفید هستم
عاشق دیدن فیلم های کره ای و انیمه هستم و عاشق گیم هستم
اون وسط تهیونگ و جین خوشحالن (یکی مثل خودشون پیدا کردن)
بعد جیمین گفت : من جیمینم . اینا هم شوگا و تهیونگ و جونگ کوک و جین و جیهوپ و نامجون هستن
همه: 🫥صحیح پس حرف نمی زنیم
شوگا : من خوابم میاد ...🥱😴
بلند شدیم رفتیم خوابیدیم تو اتاقامون
گوشیمو گرفتم دستم تو تختم دراز کشیدم ..هدفونمو از تو چمدون ددر آوردم
گذاشتم رو گوشم
اهنگ پلی کردم : 🎧🎶🎤🎹
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
2 لایک
یعنی خاک بر سر من که زمان گذاشتم برا این