ناظر جانم منتشر کن من همه چیو رعایت کردم درسته از بی تی اس ولی داستانه
از زبون ا/ت:هوا بارونی و عجیب بود و حس و حال دلگیری داشت استرس عجیبی داشتم تو دلم قطره های بارون به پنجره میخورد و صداش تو گوشم میپیچید هندزفریمو برداشتم و به گوشم زدم فعلا تنها چیزی که آرومم میکرد گوش دادن به آهنگ بود آقای جانگ : عزیزم نمیخواد اینقدر نگران باشی اونجا بهت خوش میگذره اینو پدرت گفته ا/ت: نه نگران نیستم فقط یکم استرس دارم چون قراره به یجای جدید برم راستش خیلی عادت ندارم و اونجا کسی رو نمیشناسم آقای جانگ : عا اره عادت میکنی اونجا خالت اینا هستن و ازت مراقبت میکنن هیچی نمیشه این برات بهتره برای اینکه به مدرسه جدید میری ا.ت : بله میدونم ممنونم ماشین داشت به حرکت کردن ادامه میداد من یه دخترم که اسمم ا.ت عه مادرمو وقتی بچه بودم از دست دادم و با پدرم زندگی میکنم پدرم خیلی به فکر آیندمه و منو به سئول فرستاده تا اینجا پیش خالم باشم و تحصیل کنم این اولین باره که ازش دورم چون من خیلی بهش نزدیک بودم
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
51 لایک
به بهههه عالییییه💓
باورت بشه یا نه حس میکنم توش غرق شدن عالی بود🧸☕
عالی
تتکسس
پارت بعدیییییی
چشمم
میشه ادامش بدی:))))
حتما مرسی💖
تنکیوووو حتما حمایتت میکنم:)))
به قول معروف اسپانسرت میشم😂😂