
بچه ها اگه داستان بده بهم بگین/پیشنهادی:DNA/ناظر بنشر♥
آرو ویو:نشسته بودیم و سکوتی بینمون حکم فرما بود که جی یو شکستش جی یو:«ارو راستی ببینم توکه قرار بود دیروز بیای پیشم؟؟؟» یا خدا اخه چرا الان باید یادت بیوفته؟؟؟از دست تو داشتم فکر میکنم ی جوابی چیزی پیدا کنم که گارسون غذارو اورد و جی یو عین این ن.خورده ها افتاد روی غذا خب با اینکه آبرومو برد ولی از گارسون ممنونم واقعا چیزی به ذهنم نرسید که بگم بهش. غذارو خوردیم و رفتیم اون اطراف یکم قدم بزنیم رستوران لوکیشن خوبی داشت بعد از اینکه خارج میشدی فضای سبز و جلوتر دریاچه بود کنار دریاچه هم چندتا تاب و وسایل بازی وصل کرده بودن جی یو رفت طرف اونها منم رو تاب نشسته بودم و به دریاچه نگاه میکردم پاشدم و کنار حصاری که جلوی دریاچه بود وایسادم چشمام رو بستم و به صدای اب گوش میدادم
داشتم با خودم ری.لکس میکردم که صدای جی یو خرابش کرد جی یو:«ارو بریم دیگه دیر میشه» من:«خیلی خب» و جی یو رفت هتل منم رفتم خوابگاه همه خواب بودن پس بی سر و صدا گرفتم خوابیدم پرش زمانی فردا صبح:ارو ویو(کلا 2/3داستان ارو ویو):با سر و صدای زیادی از خواب پاشدم برای اولین بار من اخرین نفر از خواب پاشدم(جمله سنگین بود سکوت)همه بیدار بودن و داشتن صبحانه اماده میکردن منم اینجوری سر و صدا میکردم یا اینها اینجورین؟؟نمد رفتمم دست و روم شستم و باهم صبحانه خوردیم برامون ماشین فرستادن و با اون به سالن ضبط رفتیم قرار شد نو مور دریم ام وی اش رو ضبط کنیم
صحنه اول رو ضبط کردیم جین پشت فرمون اتوبوس بود و مثلا قرار بود بخوره به کارتن ها بعدش صحنه شروع اهن.گ رو گرفتیم حالا نوبت رسید به ضبط تکی جلوی اتوبوس اونم رفتیم شوگا نشسته بود روی اتوبوس من بهش تکیه دادم و قسمتم رو رفتم الان باید صحنه ای رو بریم که من جلو بودم و داشتم میخوندم کوک جیمین رو میگیره و روی ک.مر اعضا ر.ا.ه میره چند بار ضبطش کردیم بعدش بنگتن ب.م.ب گرفتیم و از ارمی ها خواستیم که حتما از اهن.گمون حمایت کنند(کارگردان:ماهم درخواست داریم شما از داستان حمایت کنید.🥺🥺)
برای بار دوم قسمت شلوغی که اسکیت و اینها رو انجام میدادیم رفتیم من اونجا خیلی هنر نمایی کردم تکیه داده بودم دیوار ی چهار تا فا.ز مش.ت گرفتم اصلا حال نداشتم اعضا باهم شوخی میکردن ولی من روم نمیشد برم صحنه اخرم رفتیم و جیمین هم رونمایی کرد(ام وی ببینید میفهمید رونمایی چی) ولی بنگتن ب.م.ب رازشو فا.ش کرد حیححح خیلی حال داد و تمامممم هووووه اخیشششش تموم شد هرکی یگوشه ول شد خیلی خسته شده بودم من کنار شوگا نشسته بودم خودم خسته بودم شوگاهم هی خوابش میبرد ولی بچه ها مخصوصا مکنه لاین اتمام انرژی نداشتن همش باهم ور میرفتن من نشسته بودم و نگاهشون میکردم تا اینکه یونگی گفت:«چقد حال دارن خدایی ، من گشنمه خوابمم میاد.» من:«با خواب موافقم» یونگی:«گشنت نیس؟» من:«نه خوابم میاد» یونگی:«تو از منم بدتری اولویتت خوابه البته کلا هیچی نمیخوری» (مثل من دقیقا منم چیزی نمیخورم مگه به زو.ر)لبخند زدم و دوباره حواسمون رفت طرف بقیه
بعد از اینکه شیط.ونی هاشون تموم شد رفتیم خوابگاه یونگی بی مقدمه خوابید ولی من نمیخواست بخوابم رفتم تو سالن پایین و یکم تمرین کردم که کوک و جیهوپ و تهیونگ هم اضافه شدن وسط تمرین جیمین هم اومد پنجتایی حرکات رو میرفتیم اخراش بودیم که همه باهم هماهنگ دراز کشیدیم گفتیم:«بسه دیگه خسته شدممممم» من:«چ هماهنگ» جیمین:«اره خیلی» تهیونگ:«من گشنمه» من:«موافقم چون از صبحانه چیزی نخوردم ولی شماها که ناهار خوردین» جیهوپ:«خوردیم ولی مثل تو نیستیم که بدون غذا بتونیم انواع اقسام(اولین باره اقسام مینویسم درست نوشتم؟)تمرینات انجام بدیم من:«دیگه اونجوری هم نیستم» و پاشدم برم بالا یچیزی درست کنم در یخچالو وا کرده بودم و فکر میکردم حالا چی بذارم که.....
کارگردان:«کات»نویسنده:«ادمین دیدی همیشه با ههههه کات نمیشه» ادمین:«ولی با ه که میشه» نویسنده:«@#&#@$%^&» خب جدا از شوخی اول لایک کن نویسنده:«خب پارت بعدی چچی بذااررم در یخچال وا کررد و...» کارگردان:«یااا لو نده » هنوز که وایسادی داری میخونی حالا که اینجوری شد لایک کن کامنتم بذار (پلیزز)ایششش 😂😂ناظر بنشر♥ نتیجه چالش
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالیه
ممنون
اعع😐یا ته یا جونگ کوکی😐😂
دیگه دوتاش نمیشه یکی بگو
تهیونگیی^^
منتظرمم
ببخشید به خاطر امتحانات سرم شلوغه ولی میذارم
عاالی بود
مرسیییی♥♥
بک میدم :)
بک میدم :)
بک میدم :)
بک میدم :)
ادمین مایل به پین؟ :)
اینم بک میده
بک میدم✊😐
با تشکر✊😐
ادمین جان پین میکنی؟✊😐
بک میده