زندگی چندگانه آرو₃ p.25

پارت بعدی عکس رو عوض میکنم حواستون هست دیگه پارت 21 هم عکس همین بوده ثبت نشده...ناظر بنشر♥اهن.گ پیشنهادی:home اگه یبار تکراری گفتم حتما بهم بگید

ارو ویو:همینجور داشتم زیگزاگ رو موزاییک های کف پیاده رو ق.ر میدادم و اهن.گ دبیومون رو میخوندم که کسی صدام زد اول فکر کردم خیاله ولی دوباره اسمم رو صدا کرد اینبار مطمئن شدم یکی پشتمه با احتیاط برگشتم و پشت سرم رو نگاه کردم من:«اقای چوی؟؟» چوی:«درسته خودمم بیا دنبالم ارو» همینجور خشکم زده بود این اینجا چکار میکنه؟ برای چی برم دنبالش اخه؟؟ چوی:«منتظر چی هستی بیا دنبالم دیگه» قبول کردم و سوار ماشینش شدم مرد:« باید کجا برم؟؟» چوی:«برو خونه من» من:«برای چی؟؟» چوی:«کارت دارم وقتی برسیم خودت متوجه میشی» تا برسیم خونه اقای چوی یکم خوابیدم.....

ارو ویو همچنان:پرش زمانی روز دبیو:جین:«بچه ها بیدار شید الان دیر میشههههه» سریع پاشدیم و اماده شدیم ی چیزیم سرپایی خوردیم و به طرف کمپانی راه افتادیم و با پی دی نیم به طرف سالن دبیو رفتیم و اهن.گ نو مور دریم اج.را کردیم..... خب بی تی اس به عنوان بوی بند در سال 2013 دبیو کرد و حالا کار ما شروع میشه فردا باید بریم برای ضبط ام وی نو مور دریم (واقعیتش من نمیدونم چجوری دبیو کردن پس یچیزی مینویسم دیگه ب بزرگی خودتون ببخشید...)پی دی نیم:«کارتون عالی بود فعلا میتونید برید خوابگاه فردا باید بیاین سالن ضبط کارمون رو شروع کنیم منیجر گروه میاد دنبالتون» ما:«ممنون» و برگشتیم خوابگاه

تهیونگ و جونگکوک و جیمین نشستن انی.مه دیدن هیونگ لاین نفهمیدم چکار کردن موندش من....هعی من مانده ام تن.ها حالا چ کنم؟؟؟ اوممم جی یو بهترین فکر واهاییییی قرار بود دیروز برم الان برم خودم در اون موضوعات بسیار دوستانه همراهیش کردم(یو نو؟).... ولی عب نداره اماده شدم و با بچه ها خدافظی کردم گفتم شام هم نمیام و ب طرف هتل جی یو راهی شدم یمقدار پیاده رفتم و بقیه رو با اتوبوس سرعتمون خوب بود تا ینکه ترافیک شد منم حوصلم سر رفت هندزفری ام رو گذاشتم و ی فیلم پلی کردم بالاخره پس از قرنی رسیدم ب هتل این....(با خودتون)

رفتم بالا و شماره اتاقش رو از منشی(چی میگن برای هتل یادم نیس؟)گرفتم و با ریتمی زیبا(متضاد گوشنواز خودمان)در زدم جی یو:«کیستی ای برادر چر اینجوری در میزنیییییی ارووووووو» من:«ج.ررررر واکن درو» و باز کرد(خب چکار کنه دیگ بنده خودا؟)جی یو:«بیح تو» من:«نمیگفتیم میومدم» جی یو کلی تعریف کرد معلوم نیس اینجا چندتا پاساژ دارد این دختر کل جهان را گشته است یا سئول؟؟؟ همینجوری تعریف میکرد من:«احیانا اون چمدونه اونجا نی خریدات؟؟» جی یو:«کدوم ؟؟عا اره همونه» ماشالا ی کوه خریده هااا من:«ببینم جنسی ت پاساژ مونده؟؟» جی یو:«-_-» (میدونید دیگه خودتون جی یو:«بلی بلی ده فصل حرفیدم برید اس بعدی قرار نی حرفامو بگه این» یا درست حرف بزن کاری نکن اخر داستان ب.ل.ا سرت بیاورم مثلا همه چی زیر دست من جی یو:«اوک زیر دستت میچرخد برید اس بعدییی» منتظر چی هستی برو اس بعد دیگهه)😂😂↩

خب بعد شرح شاهنامه مون قرار شد بریم بیرون شام بخوریم پس پاشدیم یعنی جی یو پاشد ک اماده بشه من اماده بودم دیگه حتی اگه نباشمم نمیتونم کاری کنم عا راستی عجیبه جی یو گیر نداد چرا دیروز نیومدی؟؟ گمونم یادش رفته اخیششش جی یو:«ارو این خوبه بپوشم؟؟» من«بله زود باش شب شد» جی یو:«خب شام رو شب میخورن دیگه شام(ش) شب(ش)» من:«باشه فقط بپوشش زود» پنج دقیقه بعد لباس پوشیدیم و یه تاکسی گرفتیم قرار بود بریم رستورانی که جی یو میگه رفتیم تو و روی میزی که تو تراس رستوران بود نشتیم ویو قشنگی داشت گارسون اومد و جی یو برای هر دومون پیتزا سوارش داد کاش میپرسیدی ولی عب نداره اوکیه خب منتظر بودیم غذامون رو بیارن و داشتیم نگای هم میکردیم(حرفی نداشتن) همه چی خوب بود تا اینکهههه

ادمین:«نمیخواد بگی کات وقتی ههههه پشت سر هم دیدین یعنی کات» نویسنده اند کاگردان:«-_- هعییی» نویسنده:«خب این پارت از.ارم شکفته و قرار نیست انچه خواهید دید بذارم منتظر پارت 26 باشید با تشکر و خدافظ شما»!!!!😂😑خب الان مثلا سر کلاسم بنده درک میکنید دیگهه؟ ناظر بنشر پلیززز♥♥