
بچه واقعا معذرت میخوام امتحانا میان ترمم شروع شده بود و نمیتونستم تست بزارم قول میدم رود به زود بزارم
_هوووف وای بیشعورا سون هو_عوف آخه بیشعور توکه مارو زدی پس چی میگی _یااا اون ترسی که شما دوتا به من دادین هیچ جوره قابل جبران نیست اون وو_مثلا اومدیم بهت سر بزنیم زدی جرمون دادی که _باشه حالا شماهم لوسای چندش.. سون هو_چندش خودتی _قیافته........دیلیلینگ دیلیلینگ (صدای گوشی) _الو*الو سلام _امروز نمیخواد بیای امروز روز تعطیله (حالا خودتون یه چی که بشه گقت تصور کنید) _ای وای من اصلا یادم رفته بود اوکی مطمئنی؟ *آره احتمالا از ساعت چهار به بعد بریم ولی دقیق نمیدونم اگه بهم خبر دادن منم بهت میگم _اوکی باشه مرسی، خدافظ *خدافظ
سون هو_حالا ببینم چی داری بخوریم؟. _خیلی پرویی ها (سون هو $اون وو#من_) $خب الان داداشای گلت اومدن باید یه چی بدی بخوریم دیگه _خب باشه حالا چی میخورید $#دوکبوکی _اوک غذارو پختم و میز و آماده کردم _بفرمایید اینم دوکبوکی شین هه پز $به به که چقد گشنم بود #افرین نونای سزاشپزم _اعم بله ممنون😂 غذا رو خوردیم و جمع کردم اون دوتا رفتن نشستن فیلم دیدن منم نشستم رو مبل ولی فیلم نمیدیدم که کم کم چشام گرم شد و خوابم برد. با صدای گوشیم بیدار شدم ولی روی مبل نبودم رو تخت بودم _بله الو؟ *سلام خواب بودی؟ _عه تویی ببخشید آره یکم خسته بودم *آهاص ببخشید مزاحمت شدم_نه خواهش میکنم مراحمی *تا نیم ساعت دیگه باید بیای کمپانی _آها باشه الان آماده میشم بای *بای
از جام پا شدم دیدم اون وو پایین تخت خوابیده _اون وو داداشی #هوم جانم؟ _بیا رو تخت بخواب من باید برم خودتون راحت باشید تا من بیام #باش منم تا یه ساعت دیگه بخوابم کار دارم بعد باید برم شب میام _باشه بخواب روش پتو انداختم و رفتم ببینم سون هو کجاست، سون هو تو پذیرایی رو مبل خوابیده بود _سون هو داداشی $جان؟ _داداش من باید برم خودتون راحت باشید بیا برو تو اون یکی اتاق رو تخت بخواب $باش من تا یکم دیگه باید برم _شب میای؟ $اگه تونستم باش

برای اینکه راحت باشم این تیپ و زدم و رفتم. در و بازکردم رفتم تو اتاق سالن اعضا داشتن لباس عوض میکردن تا درو باز کردم _ببخشید ببخشید چشام و بستم و رفتم بیرون اعضا زدن زیر خنده دختره دیوونه😂 بعد عوض کردن لباساشون رفتم و تو اهنگشون و بهم نشون دادن نظرامون گذاشتیم روهم و یه دنس خفنی درست کردیم تا اعضا استراحت میکردن من و شوگا و جیهوپ روش کار کردیم ضبطش کردیم جونگکوک_هووووف تموم شد_هوم آره نامی_خب بیایم بریم غذا بخوریم _نه ممنون من باید برم خونه نامی_بیا دیگه خونه که کسی نیست _نه داداشام هستن باید برم نامی_اوکی هرجور راحتی _بای اعضا_بای
رفتم خونه هنوز نیومده بودن حال و حوصله غذا درست کردن نداشتم از بیرون غذا سفارش دادم با حوصله چیدم رو میز و زنگ زدم بهشون گفتن تا نیم ساعت دیگه میان منم رفتم تا بیان تلوزیون ببینم دینگ دینگ _کیه؟. #$ماییم در و باز کردم _سلام #سلام $های(سلام) _بیاین غذا بخوریم که گشنه گشنه ام #هوم به به $به به چه کردی _😂 آفرین بخورین بخورین $چته چیکار کردی دوباره _😐میزنمتا #اوکی دعوا نکنین _عم $چته _عم #خب بگو دیگههه _اوکی عم من حال نداشتم غذا درست کنم مجبور شدم غذا سفارش بدم #اوکی مشکلی نیس $ها میگم یه کاری کردی به هرحال غذای رستوران خوشمزه تر از دستپخت توعه _سون هو میزنم تاااا اون وو بهش یه چی بگو خو منم خسته بودم #اوکی دعوا نکنین هردوتاش خوشمزس $فقط این یکم خوشمزه تره _خیلی نامردی چاپستیکامو گذاشتم رو میز و رفتم تو اتاقم درم محکم بستم و نشستم هق هق گریه کردم من همیشه خودم و برا داداشام لوس میکردم #خب چرا انقد سر به سرش میزاری$خب داشتم شوخی میکردم در و اتاق باز شد سرم و گذاشتم روی زانوهام
مرسی که ازم حمایت میکنین
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نظرات بازدیدکنندگان (0)