زندگی چندگانه آرو₃ p.22

el meriachi el meriachi el meriachi اه بسه دیگ دی.وو.نه ام کردی عه ببخشید سلام من اومدم با پارت22........ناظر بنشر♥

خب کجا بودیمممم متاسفانه فراموشی گرفتمممم اها ارو ویو:کوک اومد و ی پیشنهاد خیلی خوب برای بیدار کردن بقیه گفتتت جونممم چ پایه هستتتت از تو اشپزخونه ی سینی برداشتم و 8 تا لیوان رو اب کردم 3 تا هم ظرف برداشتم و پرشون کردم و گذاشتم تو سینی اول نوبت جیمین بود لیوان رو دادم دست کوک و رفت ریخت روش(بیچاره بچمم) بعدش نوبت تهیون بود اینو خودم ریختم که با داد اومد طرفم خب با تشکر از داد تهیونگ بقیه هم بیدار شدن ولی تهیونگ دست بردار نبود من:بسه خخخ... دیگ...خخ ... بسه میگم(داره قلقلکش میده) همینجوری که داشت اذیتم میکرد و من هی میگفتم نکنننننننننن یکدفعه حالم ب.د شد وای نه الان نه تروخدا چرا باید جلوی همه حالم ب.د بشه

دویدم طرف 🚾 ولی شانس اوردم فقط حالم ب.د شد دیگه اتفاق دیشب نیوفتاد تهیونگ:ارو چیشد خوبی؟؟ من:اره خوبم فکر کنم زیاد خوردم تهیونگ:تر.سو.ندیم خو کمتر بخور من:باشه باشه ولی توهم نباید... تهیونگ:اوکی ببخشید. همه حاظر شدن میخواستیم تاکسی بگیرم که تلفنم زنگ خورد من:بله؟ PD님(پی دی نیم):براتون ماشین فرستادم منتظرتونه من:ممنون الان میریم. و قطع کردم بچه ها PD님 برامون ماشین فرستاده بریم پایین بقیه:اوکی رفتیم پایین ی ون بود که خداروشکر همه جا میشدیم سوارش شدیم و از اونجایی که ترافیک نبود بعد چند دقیقه به کمپانی رسیدیم من کنار جونگکوک نشسته بودم خیلی وول میخورد حوصلم سر رفت و از اینکه رسیدیم خیلی خوشحالم

با بچه ها به طرف سالنی که گروه هارو اعلام میکردن رفتیم اول ی گروه گفتن و 4تامون رفتن (همون سیاهی ل.ش.ک.ر.ن) بعدش گفتن گروه بی تی اس اعضای گروه:کیم سوکجین کیم نامجون کیم تهیونگ مین یونگی جانگ هوسوک جئون جونگ کوک و پارک جیمین. عاا پس من چی ذهنم:گرل بند نه بوی بند من:نه منم موخامممم که یکدفعه گفتن:و عضو ویژه کیم آرو. رفتم پیش بقیه یوهووو ولی چرا عضو ویژه ذهنم:باز فراموشی گرفتی دختر به خاطر... من:اوکی اوکی یادم اومد صداشو در نیار پلیزززز مرد:خب حالا باید ی اسم استیج داشته باشید یا اسمی که فندومتون باهاش صداتون بزنن و همچنین اسم فندوم(بچه ها من خبر ندارم اینها رو چجوری انتخاب کردن پس یچیزی مینویسم همینجوری)

اول از همه لیدر گروه نامجون هست که لقبش رپ مانستر میتونین ار ام هم بگید بعد از کمی حرف زدن نامجون:ما میخوایم اسم فندوم و همچنین رنگشون رو ارمی و بنفش بذاریم مرد:قبوله لقب بقیه به سوکجین همون جین بگید برای یونگی شوگا برای هوسوک جیهوپ برای جیمین موچی برای تهیون وی مخفف ویکتوری برای جونگ کوک هم... کوک:گلدن مکنه م:ولی ارو کوچیک ترینه کوک:منم گفتم مکنه ارو دختره مرد:اوکی برای جونگکوک گلدن مکنه برای ارو هممم..من:من با همون ارو راحتم مرد:مطمئنی؟ من:بله حالا شاید بعدا یچیزی انتخاب کردم(ذهنم یاری نداد چی بذارم)مرد:خب گروهتون انتخاب شد این خوابگاهتون هست (ادرس و کلید رو میده)این هم سوییچ ماشینتون که منیجر براتون میاره برای هرکدوم ی منیجر هست که استایل هاتون رو انتخاب میکنه و کلا برنامه هاتون رو زیر نظر داره. تشکر کردیم و رفتیم به خوابگاه وسایلمون رو برداشتیم و هرکدوم با منیجر هامون به طرف خوابگاه جدید رفتیم منیجر من خانم جانگ بود

خوابگاه جدید خیلی بهتر بود 8 تا اتاق برای هرکدوممون داشت و نسبتا بزرگ بود من رفتم تو اتاق خودم وسایلم رو چیدم و خواستم لباس هام رو بذارم که داخل کمد پر بود بزور یجوری جاشون دادم حالا اینجوری کمدم پره فعلا وقتی بخوام برم بیرون هیچی ندارم بپوشم... از وقت ناهار گذشته بود یاعت5PM بود رفتم یچیزی درست کنم شام و ناهارمون یکی شدش میخواستمدوکبوکی درست کنم که جین هم اومد کمکم باهم دیگه یچیزی درست کردیم و بقیه رو صدا زدیم شام رو خوردیم بعد از غذا جیمین و هوسوک ظرفارو شستن منم رفتم تو اتاقم و لباسم رو عوض کردم خواستم برم اطراف خوابگاه رو بگردم که باز یچیزی پیدا کنم تو حیاط ی استخر بود داشتم به طرف ته حیاط میرفتم کهههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

ادمین:یاخدا چخبرتههههه جای حساس کات میکنی دویست بارم میکشی نویسنده:عزیز تو تایپ میکنی من داستان رو میگم کارگردان:بسه دعوا نکنید خب ی انچه خواهید دید میذارم:اهم هم نفسممممم...................ما ی خانواده ایم......................هوسوک:یونگی قبوله ولی.. .................. من:باهام چکار دارید ولم کنید .................... پایان قسمت22 منتظر پارت بعد باشید... ناظر بنشر لطفا