
بنظرت ممکنه چه حسی داشته باشی اگه توی یه جایی که حتی فکرش هم نمیکنی با کیم تهیونگ ملاقات کنی و اون جونت رو نجات بده؟
سلام کاترین هستم💜🤗 یه عذرخواهی بدهکارم چون میدونم این پارت خیییلی زیاد طول کشید واقعا معذرت میخوام سعی میکنم جبرانش کنم و از این به بعد زود زود بزارم اگه پارت قبل رو نخوندین حتما بخونیدش😘💜 راستی باید بگم ممنونم از نظرات قشنگتون انقدر خوشحال شدم که میخواستم بیام تک تکتون رو بغل کنم خوشحالم که دوسش داشتین😍😍💜🌺 لطفا اگه اشکالی داشت توی نظرات بگین تا حتما اصلاح بشه😊💜 خب دیگه پرحرفی نمیکنم بریم که بخونیم💝💜
حدودا نیم ساعت از زمانی که رفته بودی گذشته بود و مامانت و دوستت نگران شده بودن و اومدن که دنبالت بگردن. تمام مکان هایی که بنظرشون میرسید اونجا رفته باشی رو گشتن ولی پیدات نکردن و در آخر دوباره جلوی کافه برگشتن و درحالی که دیگه رنگ از رخسارشون پریده بود و خییلی نگران بودن همونجا وایستادن. دوستت رو به مامانت کرد و گفت: واقعا کجا میتونه رفته باشه نکنه... اما بعد دستش رو جلوی دهنش گذاشت و سرش رو به چپ و راست تکون داد تا افکار منفی ازش دور بشن. مامانت که از نگرانی دیگه داشت پس میوفتاد گفت: نه نفوذ بد نزن خدانکنهه اتفاقی افتاده باشه، الان هرجا باشه پیداش میشه...
* تهیونگ * : میخواستم رد بشم و برم اما نتونستم راستش نگران اون آرمی بودم چون معلوم بود کره ای نیست و اینجاها رو نمیشناسه. یونتان رو بغل کردم و از خیابون رد شدم و بدون اینکه کسی متوجهم بشه سر اون کوچه ایستادم ولی خبری از اون دختر نبود...
دو دقیقه ای گذشته بود و من همچنان سر کوچه ایستاده بودم؛ نمیدونستم چیکار کنم، برم یا وایستم. درحالی که داشتم با خودم کلنجار میرفتم که باید چیکار کنم یه خانوم و دختری رو دیدم که خارجی بودن اما خیلی نگران بنظر میرسیدن...
یکدفعه چیزی روی کیف دختر نظرم رو جلب کرد با دقت بیشتری که نگاه کردم دیدم عروسک آر جی ( عروسک bt21 جین ) به کیفش آویزونه و کنارش هم یه پیکسل از هوپی هیونگه. دوباره خنده ی کوچیکی کردم پس اون هم آرمی بود؛ چقدر جالب که با چندقیقه بیرون اومدن دوتا آرمی دیدم انگار دیگه نیازی به فن میتینگ نیست همین که بیایم بیرون کافیه... اما یکدفعه با خودم فکر کردم که شاید از آشناهای اون دختر باشن...
* از دید مامانت * : دیگه از نگرانی نمیدونستم چیکار کنم توی یک کشور غریب بودیم و اینجاها رو نمیشناختیم و همینطور زبانشون رو هم بلد نبودیم دیگه میخواستم برم و از یکی از آدم های توی خیابون آدرس ایستگاه پلیس رو بپرسم که احساس کردم یک نفر از پشت سر ما رو صدا میکنه هرچند متوجه نمیشدم داره چی میگه...
برگشتم و به اون شخص نگاه کردم؛ پسر جوون و قدبلندی بود و کلاه و ماسکی زده بود که باعث میشد چهرش دیده نشه اما تا خواستم چیزی بگم پسر تعظیم کوتاهی کرد و خیلی سریع به زبان انگلیسی عذرخواهی کرد و بعد با سرعت وارد کوچه کنار کافه شد...
* تهیونگ * میخواستم از اون خانم و اون دختر بپرسم که از آشناهای اون آرمی ان یا اون رو میشناسن یا نه تا حداقل تونسته باشم کمکی بهشون کنم اما درست بعد از اینکه اونا رو صدا کردم یونتان سریع داخل کوچه دوید و همین باعث شد که نتونم چیزی بگم و بعد از یه عذرخواهی کوتاه از اونها به سرعت دنبال یونتان دویدم...
تمام طول کوچه رو دنبالش دویدم و چندباری صداش کردم بلکه به حرفم گوش کنه و بایسته ولی اصلا اهمیتی نمیداد. دیگه داشتیم به آخر کوچه میرسیدیم و برخلاف تصورم اونجا یه کوچه بنبست نبود و اخر اون کوچه به یه خیابون میرسید که چراغ های داخل خیابون باعث شده بودن بخش کمی از کوچه قابل دیدن بشه؛ واقعا جای تعجب بود که چطور داخل یه کوچه هیچ چراغی نصب نکرده بودن. دیگه داشتم به نفس نفس میوفتادم که تونستم یونتان رو بگیرم...
ولی قبل اینکه بتونم اعصبانیتم رو ابراز کنم چشمم به یه سگ ولگرد افتاد که بنظر میرسید هار باشه. میخواستم بدون جلب توجه دور بشم که چشمم به همون آرمی افتاد و درکمال تعجب دیدم که داره به اون سگ نزدیک میشه بدون اینکه فکر کنم سریع به سمتش دویدم، دستش رو گرفتم و اونو کشیدم تا از اونجا دور بشه...
به یه گوشه تاریک کوچه بردمش و به انگلیسی گفتم فرار کن. دختر گفت: چرا؟ اون فقط یه سگه. صدامو پایین اوردم و گفتم: چطور متوجه نشدی! اون سگ هاره؛ دهنش رو ببین. دختر سرش رو به سمت اون سگ کج کرد و بعد از اینکه نگاهی بهش انداخت گفت: آره انگار هاره.حالا باید چیکار کنیم؟ گفتم: من سعی میکنم از جاهایی برم که کمتر جلب توجه میکنه تو هم پشتسر من بیا...
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
کاش بیشتر بود
به هر حال منتظر بعدی هستم
عالییییی وقت لطفا پارت بعدی رو زود بزار
عالییییییییییی مرسیییییییی که بعد از 4 ماه پارت 2 رو گذاشتی ترو خدااااااااااا زود تر پارت بعد رو بزار
عالی بود منتظر پارت بعدی هستم 💜🍭