سلام بالاخره با یه پارت جدید برگشتمم:) پارت 11 ناظر پلیز منتشر 💙♥
چند وقته باهاش دوستی ؟ دراکو : 9 ساله.....آرکا اولین دوستمه شاید فکر کنی چون پولدارم دوستای زیادی دارم ولی آرکا تنها دوستمه لورا : دستمو روی دستش گذاشتم منم کنارتم....دراکو : تو چشماش خیره شدم ولی من دنبال انتقامم لورا : دستمو از دستش کشیدم و رفتم داخل و آروم گفتم سرده...مواظب باش سرما نخوری برگشتم داخل اتاقم و روی صندلی پشت میز نشستم و دفتر خاطراتمو باز کردم و چند ورق زدم جلو تا به یه صفحه خالی رسیدم شروع کردم به نوشتن...... دراکو : باد سردی وزید وارد اتاق شدم و نشستم رو تخت فقط تو فکر بودم...تو فکر لورا...تو فکر مادرم و مهم تر از همه انتقام....انتقام تمام وجودمو پر کرده نگاهی به ساعت روی دیوار انداختم ساعت 1 و نیم شب و نشون میداد کاپشنم و از روی صندلی برداشتم و رفتم سمت در.... تو خیابونا قدم میزدم از همیشه خلوت تر بود شاید به خاطر ساعته ولی شب عالیه..... باد به موهام می خورد و موهامو به حرکت در می اورد قدم هامو تند تر کردم و رسیدم کنار پارک...همون پارکی که اونجا باهاش آشنا شدم نشستم روی نیمکت و به روبه رو خیره شدم سکوتی همه جا رو فرا گرفته بود دستی روی شونم احساس کردم برگشتم تو اینجا چکار میکنی؟ آرکا : ازش عذرخواهی کردی ؟ دراکو : واسه چی؟ آرکا : به خاطر حرفات دراکو : پدر اون مادرمو ازم گرفته میفهمی؟ آرکا : مطمئنم اگه مادرت...بود از تصمیمی که گرفتی راضی نبود دراکو : آرکا تو نمیفهمی من چی میگم دست از سرم بردار آرکا : من نمیفهمم؟ ناسلامتی اولین رفیقتم دراکو : حوصله مرور خاطراتو ندارم آرکا : هیچوقت حوصله هیچی نداری....من واسه دراکوی اول دراکویی که می خندید و کلی شوخی میکرد و بهم انگیزه می داد دلم تنگ شده دراکو یه لبخند بزن دراکو : نمیتونم....من عوض شدم آرکا : رفیق اینطوری فقط خودتو داغون میکنی خودت خوب میدونی لورا رو دوست داری دراکو : گفتم دست از سرم بردار می خوام تنها باشم آرکا : تو خیلی وقته تو تنهایی غرق شدی....از کنارش رد شدم دراکو : با حرفایی که زد بغض گلومو گرفت اشکی از روی گونم سر خورد...هوا داشت سرد تر می شد و خیابون خلوت تر تو کوچه ها راه می رفتم حس کردم کسی دنبالمه که دو نفر اومدن رو به روم شما کی هستین؟ × بهتره ندونی هرچی پول داری بده دراکو : پول همرام نیست بعدشم من به دزدایی مثل تو هیچ پولی نمیدم فهمیدی؟ × ببین موطلایی با زبون آدم میگم هر چی داری رد کن بیاد دراکو : برگشتم که دو نفر دیگه هم پشت سرم بودن خواستم فرار کنم یکیشون منو گرفت و با مشت زد به دماغم هر لحظه دیدم تار تر میشد با تمام توانم مشتی بهش زدم و افتاد زمین با سرعت زیاد دویدم و از اون کوچه اومدم بیرون دستی به دماغم زدم خ....و....ن میومد مدتی گذشت خودمو جلوی عمارت دیدم کلید..کلید همرام نبود دستمو روی زنگ فشردم لورا : دفتر و کنار گذاشتم که صدای زنگ در به گوشم خورد از اتاق رفتم بیرون در اتاق دراکو باز بود پس لابد خودشه درو باز کردم.....دراکو چ...چی شده خوبی؟ کجا..بودی ؟ دراکو : بی خیال لورا : چی چیو بی خیال زیر چشمت کبود شده و از دماغت خ.....و...ن میاد
دراکو : گفتم که مهم نیست لورا : چی چیو مهم نیست زیر چشمت کبود شده و از دماغت خ....و....ن میاد وایسا یه دستمال اوردم و دادم دستش با کی دعوا کردی؟ دراکو : نمیخوام یادم بیاد لورا : انقد به خودت آسیب نزن دراکو : چرا واست مهمه لورا : فکر کنم قبلا دلیلش رو گفتم حالا چرا تو این نصف شب رفتی بیرون؟ دراکو : خوابم میاد شب خوش رفتم تو اتاقم و در و بستم لورا : رفتم سمت آشپزخونه یه لیوان آب خوردم و برگشتم اتاقم و دراز کشیدم چشمامو رو هم گذاشتم و به خواب رفتم..... دراکو : با افتادن نور آفتاب تو صورتم بیدار شدم نگاهی به آینه انداختم نور خورشید روی موهای یخی رنگم می تابید شونه ای بهشون زدم و از اتاق رفتم بیرون بوی کیک شکلاتی همه جا رو گرفته بود لورا : به خاطر حرفای دراکو راجب پدرم حال خوبی نداشتم ولی تصمیم گرفته بودم کیک درست کنم همیشه وقتی سرگرم میشدم حالم بهتر می شد.....بیدار شدی؟ دراکو : کیک درست کردی؟ بوی کیک تو کل خونه پیچیده لورا : خب حس خوبی بهم میده.....راستی امروز باید برم بیرون دراکو : نمیشه لورا : قراره هری بیاد لندن دلم واسش تنگ شده دراکو : اجازه نمیدم لورا : تا ابد که نمیتونی منو تو این خونه نگه داری من یا هر وقت دلم می خواد بیرون میرم یا..... یه بار برای همیشه از اینجا فرار میکنم دراکو : برو ولی نمیتونی فرار کنی لورا : حرفی نزدم.....فکر کنم حاضر شد کیک و از تو فر برداشتم و گذاشتم روی سکوی آشپزخونه و رفتم سمت پله ها دراکو : کجا میری ؟ لورا : بیرون دیگه.....ده مین دیگه هری میاد با عجله رفتم سمت اتاقم و به کمد لباسام نگاهی انداختم یه بلوز کاموایی مشکی با شلوار لی پوشیدم و موهامو شونه کردم و پالتومو برداشتم و رفتم سمت در دراکو : زود برگرد لورا : مسئول رفت و برگشت من نیستی اینو گفتم و در و محکم بستم سوار یه تاکسی شدم و رفتم سمت فرودگاه و منتظر موندم هری گفته بود دیگه برنمیگرده لندن ولی مثل اینکه به این زودی دلش تنگ شده مدتی گذشت چشممو به اطراف چرخوندم که دیدمش با سرعت زیاد رفتم سمتش و بغلش کردم هری : لورا....دلم واست خیلی تنگ شده بود....اونجا نتونستم این دلتنگی رو تحمل کنم لورا : منم...منم دلم واست تنگ شده اشکام صورتمو خیس کرده بود هری : لورا...بهم قول داده بودی گریه نکنی الان که باید خوشحال باشی داری گریه میکنی ؟ راستی از اون پسره دراکو چه خبر لورا : اسم دراکو رو که گفت شوکی بهم وارد شد...هی...هیچی خبر خاصی نیست هری : مطمئنی ؟ دراکو : از پشت شیشه فرودگاه داشتم تماشاشون میکردم دستام بی اختیار مشت شده بود پس...انقد با هری پاتر خوبه هری : خب الان کجا بریم ؟ لورا : نمیدونم.....هری : پاک یادم رفته بریم خونه من وسایلتو بیار اونجا لازم نیست پیش دراکو بمونی لورا : هری....نمی خوام اونجا بیام هری : یعنی دراکو رو به من ترجیح میدی ؟ لورا : نه فقط...فقط نمیخوام مزاحم تو باشم.....میدونستم اگه از اونجا برم دراکو خیلی عصبی میشه هری : تو دوست منی نه مزاحم.... لورا چیزی شده ؟ رنگت پریده لورا : نه...من..من خوبم چیزی نیست خب بیا بریم دراکو : داشتن میومدن سریع از اونجا دور شدم و سوار ماشین شدم
هری : راستی حال کلارا چطوره ؟ لورا : خوبه فقط فلورا دوباره کنارشه هری : دعواتون که نشد ؟ لورا : تقریبا....ولی دراکو تهدیدش کرده که دیگه باهام حرف نزنه.... هری : دراکو که باهات بد رفتار نمیکنه ؟ لورا : ن...نه هری : لورا راستشو بگو لورا : هری گفتم که همه چی خوبه هری : فقط...فقط اگه باهات بد حرف زد با من طرفه لورا : هری...جدیدا حس عجیبی دارم...من..من دوسش دارم هری : با حرفش لبخند روی لبم محو شد چ...چی تو اونو دوست داری ؟ لورا : فکر کنم....آره هری : لورا در موردش حرف نزن لورا : باشه ...من میگم بیا بریم شهربازی هری : با..باشه اگه تو می خوای بریم دراکو : از پنجره ماشین بهشون نگاه میکردم ولی چیزی از حرفاشون نمی شنیدم راه افتادن منم آروم دنبالشون می رفتم دستشو گرفته بود....من چم شده چرا انقد عصبی شدم نگاهمو ازش گرفتم و به روبه رو نگاه کردم رسیدن شهربازی از ماشین پیاده شدم و دنبالشون حرکت کردم سوار چرخ و فلک شدن رفتم یه گوشه و از دور نگاهش میکردم یه آبمیوه گرفتم..... هری : این بالا خیلی باحاله لورا : آره کل شهر معلومه....هری : بهش خیره شده بودم لبخندی رو لبم نشست لورا : تو فکر حرفای دراکو بودم که حواسش بهم هست نگاهی به پایین انداختم چشمم بهش خورد اینجا چکار میکنه واقعا منو زیر نظر داره ؟ واقعا بهم اعتماد نداره ؟ هری : رد نگاشو گرفتم دراکو ؟ هری : اون تو رو تعقیب میکنه؟ لورا : سرمو انداختم پایین هری : با صدای بلند گفتم ما پیاده میشیم لورا : با سرعت رفتم سمتش تو منو دنبال میکنی ؟ واقعا بهم اعتماد نداری ؟ دراکو : چه فرقی داره دنبالت باشم یا نباشم تو که تو شهربازی داری خوش میگذرونی هری : دست از سرش بردار دراکو : تو چکارشی که همش همه جا همراهشی؟ هری : دوستش به تو مربوط نیست لورا دیگه خونه تو نمی مونه دراکو : اجازه نمیدم کسی که پدرش قاتل مادرمه همینطور هر جا که دلش بخواد بره هری : چ..چی میگی لورا این چی میگه ؟ لورا : داره دروغ میگه....دراکو : چرا باید دروغ بگم ؟ لورا : دراکو بس کن خسته شدم از حرفات هر روز همش بهم میگی پدرم اینکارو کرده بسه دیگه پدر من قاتل نیست اون کاری نکرده نمیدونم کِی می خوای بفهمی دراکو : لورا....تو هیچ جا نمیری هری : نیازی به اجازه تو نیست لورا هر جا که دلش بخواد میره پیش من جاش بهتره حداقل من دوسش دارم دراکو : فکر کردی من دوسش ندارم ؟ فکر کردی همیشه تو فکرش نیستم....کل فکرم شده لورا...هری : اگه دوسش داشتی ناراحتش نمیکردی دراکو : نمیخوای بفهمی ؟ پدر اون مادرمو کشته هری : پدرش ربطی به خودش نداره تاوان کاری که پدرش کرده رو لورا نباید پس بده دراکو : پس کی ؟ پس کی تاوانشو پس میده ها؟ لورا هر جا که باشی پیدات میکنم...... آروم از کنارش رد شدم و سوار ماشین شدم دستمو روی فرمون کوبیدم پامو روی گاز فشار میدادم و صدای آهنگو زیاد کرده بودم هری : لورا خوبی ؟ لورا : به نظرت میتونم خوب باشم ؟ هر روز همین چیزارو بهم میگه فقط نمیدونم چرا...چرا منه دیوونه دوسش دارم هری : نمیتونه کاری کنه من کنارتم من حرفاتو باور میکنم..... دستشو گرفتم لورا می خوای همراه من بیای ؟ لورا : نمیخوام...نمیخوام تنهاش بزارم اون فقط نیاز به درک شدن داره....درسته حرفاش دل آدمو میشکونه...ولی اون فقط قلبش شکسته.......
دراکو : رسیدم در عمارت یه کاغذ شبیه نامه روی زمین افتاده بود برش داشتم و بازش کردم نوشته بود ( بچه جون بهتره بهش بگی من بی خیال حسابم باهاش نمیشم این تهدیدو جدی بگیر ) نامه رو مچاله کردم و دستمو مشت کردم یعنی کی میتونه باشه......
ناظر لطفا لطفا منتشر کن لایک و کامنت فراموش نشه 💙♥
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعددددددددددددددد کجاستتتتتنننننتتتتتت
دارم می نویسم 💙♥
تنکس
پارت بعددد
احتمال زیاد امروز بزارم♥💚
تنکس
عالی بود😀
ولی رو کاور کراش زدم...🙂
تنکس خفنم♥💚
کاور :) جدی