بچه ها حمایت ها خیلی کمه اگه همینجوری پیش بره کلا پاکش میکنم:)حقیقتا برای منم خیلی سخته بخوام توی یه روز ³ پارت بنویسم بعد شما حمایت نکنیدممنون میشم یکم درکم کنید و حمایت کنید،مرسب:)
{کوک ویو}نزدیک های عمارت وانگ بودم ک یادم اومد توی عمارت عروسی نمیگیرن،هف باید بیشتر فکر میکردم از هیونگ هام هم نمیتونستم کمک بگیرم چون مخالف کارم بودن،ک ایمیلی از طرف تهیونگ گرفتم،آدرس سالن،خدشه،تهیونگ بهترین آدمیه ک توی زندگیم دارم توی راه داشتم فکر میکردم،کار کی میتونه باشه،کی پول هارو دزدیده،نمیتونه وانگ باشه،چون من براش نهگبان گذاشتم،پس..پس کیه؟توی فکر بودم ک رسیدم و به صورت ناشناس رفتم داخل خیلی شلوغ بود هنوز ا.ت نیومده بود{ا.ت ویو}گریه میکردم ولی وانگ بدونه هیچ توجه ای به رانندگی کردنش ادامه میداد¥خفه شو دیگ{داد}،اگه هنوز به جئون امیدی باشه چی؟اگه بیاد کمکم؟اشک هام رو پاک کردم و ساکت موندم،منتظرت میمونم جئون!
{کوک ویو}بالاخره ا.ت و وانگ وارد سالن شدن،از چهره ا.ت کامل مشخص بود ک گریه کرده،اومدن داخل،دوباره سرجام نشستم
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
30 لایک
دوستان پارت ⁷ رو از صب گذاشتم منتشر نمیشه:/
دمت گرم داش
جیخخخخخخخ تر عررر ...زیباسسسسسسسسسسس
جیخخخ
چطور دلشون میاد ازین داستان فوقعلاده حمایت نکنن
مرسب ک انقدر مهربونین:)
فک نمیکنم گفتن حقیقت جزو مهربونی حساب شه
وای جیخخخخ مرسب🫂
عالییییییی
ووووو
پارت بعدیییی
مرسبببب
فرداااا
نوشتم ولی وقت نمیشه بذارمممم
اومم(:
عررر عالی پارت بعدییی
جیخخخ میوفته فردا نوشتم آمادس
گشنگ
مرسب: