
ناظر لطفا منتشر کن🥺 پارت اخر:))))) چیزی برای ادامش ندارم پس پارت اخره
ا.ت: باهم؟ تهیونگ: اره باهم کجا بودید؟ ا.ت: من که بهت گفتم رفته بودم با یجی بره سر قرار. تهیونگ: جیمین چیکارست پس؟ ا.ت: جیمین کسی بود که با یجی قرار گذاشته بود. با بغض گفتم و دوییدم سمت اتاقم رفتم داخل. تهیونگ هم خشکش زده بود و از حرفم تعجب کرده بود. تهیونگ: جیمین تایید میکنی؟ جیمین: خجالت هم خوب چیزیه تهیونگ! واقعا که. توی اتاقم نشسته بودم و داشتم گریه میکردم. چقدر بهم اعتماد داره😒. واقعا باورم نمیشه که انقدر اعتمادش بهم کمه. ما دو روز هم نشده با همیم و حالا ببین چیکار میکنه خوبه خودم بهش اعتراف کردم ها برای چی باید برم با جیمین سر قرار. در اتاقمو زدن. ا.ت: بله؟ تهیونگ: وقت داری؟ ا.ت: برای چی؟ تهیونگ: حرف بزنیم. ا.ت: نه وقت ندارم. تهیونگ: چرا اینشکلی میکنی؟ ا.ت: مهم نیست. تهیونگ: وقتی میپرسم یعنی مهمه. ا.ت: فکر نمیکنم به تو ربطی داشته باشه. تهیونگ: سریع بگو چی شده؟ ا.ت: نمیخوام. تهیونگ: ا.تتتتتتتتتتت. ا.ت: موضوع اینه که اعتماد بینمون موج میزنه هنوز دوروز نشده باهمیم اونوقت اقا فکر میکنه پاشدم با جیمین قرار میزارم. تهیونگ: باشه میدونم رفتارم بد بوده ببخشید اوکی؟ ا.ت: (سکوت) تهیونگ: منو ببخش میدونم باید حرفتو باور میکردم. ا.ت: باشه.
تهیونگ: حالا دیگه گریه نکن. ا.ت: نمیتونم. تهیونگ: برو اب بزن به صورتت نمیخوام ببینم ناراحتی🥺. رفتم توی دستشویی و اب زدم به صورتم و بعدش اومدم بیرون که خوردم به تهیونگ. داشتیم به هم نگاه میکردیم حتی نمیدونم چند دقیقه بود. 5؟ 10؟ 20؟ نمیدونم. فقط میدونم خیلیییییی بود. دستمو کشید سمت خودش که چسبیدم بهش و بغلم کرد. (یک سال بعد) نامجون: برید سر تمرینتون فردا کنسرت دارید. شوگا: من خوابم میاد. جین: انقدر سخت نگیر نامی. جیمین: تازه از تمرین اومدیم. تهیونگ: ول کن دو دقیقه بزار استراحت کنیم. ا.ت: هممون داغون شدیم انقدر تمرین کردیم دو دقیقه بزار به حال خودمون باشیممممم. جی هوپ: اه نامجوننننننن.
دوباره رفتیم سر تمرین و سخت تر از قبل تمرین کردیم و هممون نفس نفس میزدیم. خیلییییی سخت بود انقدر خسته بودیم که شوگا همون وسط خوابش برد. جونگ کوک: پاشو پاشو کوکچولو از پنجره نگه کن با چشمای قشنگت به دور دورا نگاه کن ببین که اون دوردورا کبوتری میپرد بلبل برای بلبل از گل خبر میبرد(درسته؟😂). شوگا: ببندددددد. نامجون: بسه برید استراحت کنید اشکال نداره. ا.ت: بالاخزهههههه. تهیونگ: خدروشکرررررر. بله من الان یک ساله که عضو بی تی اسم و یک ساله با تهیونگم. داخل همه ی اهنگای بی تی اس حضور دارم و حتی طرفدارای خودمو دارم. حتی بایس خیلیا هم هستم🥺. درسته، من عضو هشتم بی تی اسم.
میدونم مسخره تموم شد دیگه ببخشید. رمان بعدی هم مشخص کردم منتظرش باشید یکم استراحت کنم میزارم رمان بعدیو.
خداحافظ [من عضو هشتم بی تی اسم] دلم برات تنگ میشه🥲
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
تو غلط کردی تمومش کردی😭😭
توروخدا فصل دو رو بزار خودم تبلیغی میکنم
الان برات امتیاز میزنم
سلام مانیا من گوشمو که عوض کرده بودم نمیتونستم وارد شم خوشحالم برگشتم
هعیییی
و تو تنها کسی بودی که اسممو یادت مونده اصن😃
من همش سر میزدم ببینم پارت گذاشتی یا نه😊
قرار نیس بزارم هعییی
حد اقل یه چیزی بزار بدونیم نرفتی
بیوم
پس فصل دومش کو؟
پارکیدمش
نگو که تموم شده
سلام بر عشقممم خیلی وقت بود تستچی برام بالا نمیومد
در هر صورت عالی بود:)))
🖤🖤🖤
مژدگانی بدهههه رمان جدید رو گذاشتم تا منتشر بشه.
ژپدژذذیتبیححیسهعصثففصخجسکسپژزدزاابهبیحیمبپبدیهحثثعثغت:)))))
مانیا رمان جدیدت تو کووووچه های شهر گم شده ؟ 🙂
خیلی بهت لطف کردم گفتم درمورد کیه شاکی هم هستی
عهههه بی شعورررر
یا ابلفضللللللل
چنگنه داستان گشنگی بود
🖤🖤🖤🖤🖤
مژدگانی بدهههه رمان جدید رو گذاشتم تا منتشر بشه. حیح
عررررررر هورااااا ناناییییییییی میسیییییتتیتیتیتتیتیتی
میسییییییی تیتتیهیدهبتقختبعقمسمدیعبنص💛💛
سلام یونا جون خوبی منم زهرا من برات ۳۰تا امتیاز فرستادم
لطفا رمانمو بخون
از طرف اجیت
عشقمییییی. حتما میخونن
م
عرر
حیحی
مژدگانی بدهههه رمان جدید رو گذاشتم تا منتشر بشه. حیحی
واهاییی جیخخخخ