
ناظر عزیز لطفا منتشر کن،ممنون:)
حس خیلی خوبی داشتم جئون آدم جالبی بود،همه میگفتن ترسناکه ولی این فکرو نمیکنم_هی بیا بشین+عاو چیشده_باید درباره وانگ حرف بزنیم+خیلی خب{فلش بک}_نامجون هیونگ@چیشده کوک_باید درباره یکی حرف بزنیم@میشنوم_وانگ،چی ازش میدونی@خب وانگ...مثل اینکه قبلا باهاش مشکل داشتم،عا یادم اومد،صب کن ت دنبال چیی؟_خب وانگ یکیو اذیت میکرد حالا زیاد وارد اون قسمت نمیشم ولی میخوام بدونم چطوری میتونم برم رو مخش@خب وانگ ت م*ا*ف*ی*ا*س*ت،بهتره کارای دانشگاهی انجام بدی،ت مشغول باش تا اطلاعات بیشتری پیدا کنم_هف خیلی خب{زمان حال}_کارای دانشگاهی چیه!؟+خب،ریختن شیر،رنگ،آب و... ریختن غذاشون...اصلا فیلم میبینی؟_نمیفهمم وقتی میتونیم بزنیمشون+خب نمیخوایم اخراج شیم_درسته
ا.ت ویو}داشتیم حرف میزدیم ک گوشی جئون زنگ خورد جواب داد و گذاشتش روی بلندگو و به مبل تکیه داد@کوک معلوم هس کجایی_عا...نامجون هیونگ امشب نمیام خونه@کجایی؟_عمارت جئون@اونجا خاک خورده بود ک،چرا رفتی اونجا_یه مسئله ای پیش اومد اومدم اینجا@باشه مراقب باش_به جین هیونگ سلام برسون@تو و جین هم ک کلا رو سر و کله همین_خدافظ هیونگ{خنده}کوک گوشیو قطع کرد}_حصلم سر رفتههه+عا منم_چیکار کنیممم+نمیدونممم_برام داستان گنگستر شدنتو تعریف کن+هف همش بخاطر خانواده،اگه اونا نبودن کسی منو ت دانشگاه حساب نمیکرد_هوم،درسته+وای چرا اینجوری ت_باشه واسا،چقدر ناراحتت کننده؟+اصن به درد نمیخوری،خوابم میاد_منو یاد یونگی هیونگ میندازییی+خواببببب_برو اتاق² همین طبقه بالا سرمونه+شب بخیر مردک خرگوش نما_بای بای گنگستر گریان
{کوک ویو}داشتم توی حیاط قدم میزدم،هوا سرد بود،اگه پیدامون کنن چی میشه!باید ذهنمو جم کنم،خب اونا خانواده قویین نمیدونم،شاید نباید نگران باشم،با صدای زنگ گوشیم به خدم اومدم_واو جینننن÷کوک گوش کن{جدی}_چیشده؟÷یه فیلم معرفی کن ترسناک نباشه ولی بقیه فک کنن ترسناکه_چقدر خوردی؟÷فک کنم زیاد بوده_منو ایسگا نکن هیونگ÷باشه دیگ تو ام ک هیچی بلد نیسی خدافظ بچه سال،عا منطقیه قطع کرد،صدای جیخ و داد از قسمت پشتی حیاط شنیدم و سریع دوییدم◇آقااا_چیشده؟◇نگم براتوننن_حرفتو بزن دیگ{داد}◇آقا تمام پول هامونو دزدیدن_چی،مال کجا؟{داد}◇هرچی پول نقد داشتیم_وای بدبختی روی بدبختی،کار کی بوده؟کی جرعت کرده؟{داد}◇آقا من نمیدونم ولی سریع تر میفهمم قربان_باشه برو دیگ،الان باید چیکار کنم،هرچی داشتمو بردن،بهتره اینو به هیونگا بگم
هرچی بهشون زنگ میزدم جواب نمیدادن ک آخر سر شجاعتم رو جم کردم و به یونگی هیونگ زنگ زدم،که جواب داد×معلوم هس نصفه شبی چی میخوای بچه؟_هیونگ واقعا باید کمکم کنی×من تا صب خابم نمیبره یکی باید به من کمک کنه_گوش کن هیونگ×نمیخوام_هرچی پول داشتمو دزدیدن{داد}×چی...همشو؟_همشو،الان باید چیکار کنم بقیه هم ک جواب نمیدن×اونا اون پایین دارن خوش میگذرونن،کجایی الان؟_عمارت خدمم×منتظر باش الان میایم_خیلی خب{قطع کردم}ورفتم داخل عمارت و داخل اتاقی ک پول هارو نگه میداشتم دیوار اتاق سوراخ بود_هففف الان من چطوری همشو پس بگیریم،نباید بذارم ا.ت بفهمه من کیم،رفتم سمت اتاقش همین ک رسیدم اونجا در اتاق باز شد و ا.ت با قیافه خاب آلود اومد داخل+عااااااا ترسوندیممم_هف+هی جئون،گشنمه_عا منم بیا بریم یه چیزی بخوریم+باشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نکنه قهر کردیی باممم؟
جیخخخخ نااا
جیخخخخ خوبهعهههههه
پارت شیش و بزار تا پارت شیشت نکردم سید 😂
دارم مینویسمممم اسلاید اخرممم
کوک کیه راستش رو بگو
خبب کوک درواقعه برای نامجون کار میکنه،درطول داستان میفهمید
یا پارت بعدو تا فردا میزاری یا خود دانی
شاید امروز دوتا پارت دیگ بزارممم
های کیوتی💜🫐
من یه رستوران زدم کلی خوراکی خوشمزه داره👸🏻🤟🏻
فقط برا سرگرمیه ی سر بزن خوشحال میشم
نیاز به کارمند نیس
ساری بابت تبلیغ💚
پرفکت🙂❤
مرسببب همین الان میخوام پارت ⁵ رو بنویسمممم
دمت گرم❤💗
های کیوتی ۰_۰💚
من یک بستنی فروشی و رستوران تازه تاسیس دارم💚
برای اومدن به رستوران و بستنی فروشیم به نظرسنجی هام سر بزن ۰_۰💛
کلی غذا و نوشیدنی ها و بستنی های کیوت داریم ۰_۰💛
________________________________________________
به کارمند نیاز ندارم
ساری برای تبلیغ 🖤