با قهوه شیرین پر کف فیلیکس تشکر کرد و شروع کردیم به حرف زدن و همینطور خوردن و خندیدن
****
ظرفا رو جمع کردم و گذاشتم تو ماشین ظرف شویی قرصش رو انداختم و روشنش کردم رفتم کنار فیلیکس نشستم و یه فیلم با ژانر رم.ا.ن.ت.ی.ک ، ترسناک و خ.و.ن اشامی. تو خودم جمع شده بودم و پتو رو دورم پیچیده بودم با اشتیاق نگاه میکردم و پاک کرن میخوردم و با ریخته شدن خ.و.ن رو صفحه تلویزیون جیغ فرا بنفشی زدم:ااااااااااااااااااا.صدای قه قه فیلیکس بالا رفت و من زیر پتو رفتم بغضم گرفته بود پتو رو از رو سرم برداشت و....
(فیلیکس)با دیدن اون چشمای دریایی و خیس شکه زدم شصتم رو نوازش بار رو گ.و.ن.ش کشیدم
فیلیکس_این گه وضعیه....؟هوم...؟
مرینت_من میترسم فیلیکس...عوض کن....😭😭
تاک ابرویی بالا انداختم:چرا خوبه که....؟
مرینت_فیلیکسسسسسسس.
گریش شدیت تر شد خندم گرفته بود ول جلوش رو گرفتم بلند شدم تلویزیون رو به کل خاموش کردم و سیدی رو خارج کردم و داخل کشو کنار باقی سیدی ها گذاشتم و برگشتم سمتش...
فیلیکس_خب دیگه پاشو عزیزم...بیا بریم بخوابیم من که خعلی خستم فردا هم باید برم شرکت.
سرشو تکون داد و همون طور مه پتو رو دور خودش پیچیده بود از پله ها اروم و لر.ز.ون رفت بالا پشت سرش رفتم و همینجور خودش رو انداخت رو تخت و به سقف خیره شد منم کنارش اروم دراز کشیدم و به سقف خیره شدم.....
فیلیکس_میگم....
مرینت_چی؟
فیلیکس_تو......
مرینت_من چی...؟
فیلیکس_تو دوست.....
مرینت_فیلیکس بگو دیگه....
فیلیکس_تو دوست نداری مادر بشی؟؟
چشماش از فرج تعجب باز شد....
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
7 لایک
چرااا انقدددد کممممم
خاهشن زود بده بچهههه
چشم الان پارت بعد رو میزارم فک کنم به اندازه نوشتم
ایولللللل
عالیییییی
بعدییییییییییییییییییی را دو تا بده لطفاااااااااااااا