ببخشید اگه منتظر قسمت سوم این داستان شدید
اسلندرمن لحظه ای به برایان و اتاقش نگاه کرد ، و بعد با صدایی آرام و کمی کلفت گفت : دوربینت ... اون رو میخوام .. برایان خیلی تعجب کرد و با عص.بانیت گفت : برو ببینم!! بعد هم گلدان کنار چراغ قوه اش را برداشت و با لحنی تهد . ید آمیز گفت : فقط برو بیرون !! اما اسلندرمن شاخک هایش را بیرون آورد و کل اتاق را برای پیدا کردن یک دوربین عکاسی بهم ریخت . برایان کمی تعجب کرد ولی با گلدان به کمر اسلندر زد . اما اسلندر آنقدر پوست کلفت بود که حتی خش هم نینداخت . او دوربین پسرک را پیدا کرد و آنرا در دستش گرفت ، یک نگاهی به برایان کرد و دید که سعی دارد از پاچه شلوارش بکشد . ناگهان آنقدر محکم کشید که اسلندر تلپی با پشت افتاد زمین .
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
12 لایک
قسمت بعدی زود بزار منتظرم
چشم چشم
مرسی
مرسی
عالی بود.
پارت بعد کی میاد ؟
معلوم نی