
خیلی زود میزارم براتون نه؟ اخه جایزه گردونم تست بی نهایت واسه 24 ساعت بود الان دارم استفاده میکنم ازش😁
سوار ماشین کمپانی شدم و راه افتادم به سمت خونه اونا. وقتی رسیدم پیاده شدم و دیدم همچین خونه خاصی ندارن احساس میکردم الان باید داخل یک قصر زندگی بکنن. زنگ زدم و بادیگاردام پشت سرم اومدن. ا.ت: لطفا برید. ساعت 12 بیاید دنبالم. (بادیگاردا با سر تایید کردن چون اجازه حرف زدن ندارن) در باز شد و وارد خونه شدم و وقتی رفتم داخل کفش هام رو در اوردم و پاشنه بلند هامو پوشیدم که رنگش صدفیه و کامل نگین کاری شدس. وقتی وارد شدم جیمین رو دیدم. واییییی. داشتم سکته میکردم یکی از ارزوهام براورده شد. بهم گفت خوش اومدی و من داشتم غش میکردم. یاعلی من بقیه اعضا رو ببینم چی میشم. باید خودمو کنترل کنم. رفتم داخل و دیدم کل اعضا روی مبل های داخل سالن نشستن. وقتی رفتم سلام کردم و مثل دخترای خوب و خانم نشستم روی مبل و خودم رو معرفی کردم. من کیم ا.ت هستم خوشبختم. نامجون: منم کیم نامحون هستم لیدر گروه. اینا هم بچه های گروه جین، شوگا، جی هوپ، جیمین، تهیونگ، جونگ کوک هستن. (وقتی داشت اسماشونو میگفت تک تک پاشدن و سلام کردن) ا.ت: بله با همتون اشنایی کامل دارم. یطوری نگام کردن انگار عجیبه که میشناسمشون. خب بالاخره من ارمیم دیگه. انقدر دلم میخواست پاشم برم امضا بگیرم ولی آبروم میرفت.

یهو گوشیم زنگ خورد و از کیفم درش اوردم و بله یادم رفته بود این قاب کهکشانی با ارم بی تی اس در بیارم(عکسش بالاس). معذرت خواهی کردم و جواب دادم و مدیر برنامم بود. درحالی که داشتم با تلفن حرف میزدم دیدم اعضا دارن یک نگاهایی رد و بدل میکنن و تازه فهمیدن قاب رو در نیاوردم. وقتی فهمیدم اعصابم خورد شد و قیافم برای یک لحظه رفت تو هم. مدیر برنامه: ا.ت هنوز اونجایی؟ چرا جواب نمیدی. ا.ت: ببخشید بعدا بهتون زنگ میزنم. با خجالت پاشدم رفتم نشستم روی مبلی که نشسته بودم و فهمیدم که قاب رو دیدن. شانس هم ندارم. تصمیم گرفتم موضوع رو عوض کنم. ا.ت: خب یکم از خودتون بگید بیشتر با هم اشنا بشیم. (اه چقدر ضایععع داره آبروم میره و منم هی سوتی میدم) جونگ کوک: فکر کنم لازم نباشه خودت همچیو میدونی. ا.ت: ام پس متوجه شدید. بله من یک ارمیم. دوساله که طرفدار شماها هستم و دیروز کمپانی بهم گفت که به من درخواست دادید که عضو گروهتون بشم. نامجون: درسته. به یک عضو دختر نیاز داشتیم. مشکلی که نداری؟ ا.ت: نه خودم قبول کردم. (اره جون عمت) نامجون: فکر کنم درمورد اینکه قراره اینجا زندگی کنی هم بهت گفتن اره؟ ا.ت: درسته. نامجون: خب خوبه خوش اومدی. ا.ت: هفته بعد وسایلم رو بیارم مشکلی نداره؟ نامجون: نه اشکالی نداره.
یک نگاهی به کل اعضا کردم که دیدم جیمین طوری که من ببینم توی گوش جونگ کوک یچیزی گفت و جونگ کوک خندش گرفت. کنجکاو شدم بدونم چی گفته ولی خب به من چ؟ وقتی که قراره اینجا زندگی کنم بهتره زیاد فضولی نکنم. اه دوباره این گوشی ل*ع*ن*ت*ی زنگ خورد. ا.ت: منو ببخشید چند لحظه. نامجون: مشکلی نداره میتونی بری داخل یکی از اتاقا. ا.ت: خیلی ممنون. رفتم توی یکی از اتاقا. بوی وانیل میومد. قاب عکس جیمین هم روی دیوار بود پس اینجا اناق جیمینه. گوشی رو جواب دادم و پشت خط مدیر برنامم بود. مدیر برنامه: ا.ت چیشد چرا یهو قطع کردی؟ ا.ت: واییییی نمیدونی چیشده. اینا فهمیدن من ارمیم. مدیر برنامه: خب اشکالش چیه؟ ا.ت: خب آبروم رفت. مدیر برنامه: ببین ا.ت تو قراره اونجا زندگی کنی پیش اونا اونوقت اگه قرار باشه به این چیزای کوچیک اهمیت بدی که گند میخوره تو همه چی. ا.ت: راست میگی. حالا فعلا ولش کن کارم داری؟ مدیر برنامه: اره... (همون لحظه در سالن) جیمین: بچه ها این دختره خیلی خوشگله. تهیونگ: اره ارمی هم هست. نامجون: خب؟ جونگ کوک: خیلی اخلاقش باحال. نامجون: خب؟ شوگا: دختر گنگیه. (کجاش گنگه اخه) نامجون: خببببببب؟ جین: دختر کیوتیه. نامجون: خبببببببببب که چی؟؟؟؟؟ جیمین: خب درد و خب که چی. داریم ازش خوب میگیم اه. (توهین نشه به نامجون لاورا و ارمی ها چون خودم هم ارمیم) از اتاق اومدم بیرون و دیدم همه ساکت شدن. احساس میکنم وقتی من میام راحت نیستن. یهو...
برو نتیجه چالش خفن داریم. حمایت فراموش نشه ها.
دوستون دارم. بای. (نتیجه چک بشه)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
ج چ: حس میکنم رو ا/ت کراش زدم...
عهه دردددددددد ..
چراا جای حساس تمومش کردیییی؟
اشتباه گفتیییییی.
میدونم باید کنجکاو بشید دیگه
شیرموزاتو من خوردم ؟😐😂
🤣🤣🤣
ج.چ:
با یه معادله ساده حله 😂💪✨
یعنی هرچی تو توی پارتهای بعدی بیاری جواب منه
#ریاضی_بیاموزید😔
صحیح. ولی پات بعدی محلتش تموم میشه جواب رو بزودی مینویسم
من رو ات کراش زدم یا خیلی خوشگله یا قاب گوشیشو نیگا همچین چیزی
اوکی ولی خیلی کیوت بودددددد 💕🥵
جالبه
پرفکتتتت🖤
🖤