《۱۰۲ نفر از مردم اسمان》²

{انچه گزشت} +خواب قشنگی بود *ما برنده شدیم ~حق با ولزه شانسی بود /هعی زندانی ۳۲۰ =باشه باشه بسپاریدش به من ×تا کنار تو باشم +ولز اونجا بابامو ننداختن زندان معلقش کردن 'هعی خفه شو ^مثلا تو اولین کسی باش که بعد ۹۷ سال روی زمین پا میزاره 'بیا انجامش بدیم

خدایا مثل خواب میمونه خیلی رویایی و قشنگه اوکتاویا اروم اروم به سمت زمین قدم بر میداره و وقتی اولین قدم رو روی زمین میزاره میگه اوکتاویا:ما برگشتیم دختراااااااااا همه با سرعت میرن بیرون و همه جارو زیر و رو میکنم نگاهی به دور برم میندازم خیلی سبزه تابحال تو عمرم همچین چیزی ندیده بودم نقشه ای میگیرم دستم و به سمت جایی میرم که به قله دید خوبی داشته باشم فین:چرا انقدر گرفته ای شاهزاده؟ من:اون قله رو اونجا میبینی؟ اون سکوه ی ودره بین ما و وعده غذایی بعدیمون اشتباهی روی ی کوه دیگه انداختنمون [ارک] کین:خوب گوش کنید ما میدونیم که اونا فرود اومدن ولی وسایل ارتیاطیشون قطع شده و این یعنی نمیدونیم هنوز موقعیتشون رو زمین چجوریه البته با کمک مچ بندا حداقل میدونیم شرایطی که ازش حرف میزنیم روی بدن انسان چه تعصیری داره و این یعنی بیشتر از چیزیه که ۱۰۰ سال براش انتظار کشیدیم کارتون خوب بود خیلی خب این مچ بندا چی میگن ؟

ابی:دو نفر از اونا مردن صفحاشون سیاه شده دکتر جکسون لطفا نظریه مارو با مشاور کین در میون بزارید جکسون:البته تایید میشه که اونا ۷ دقیقس روی زمین هستن ولی تا الان ما بر این باوریم که تلفات بخاطر فرود سفینه بوده نه بخاطر میزان تشّعات موجود ابی=که اون وقت بخاطر ارتباطمون با سفینه پرتاب شده قطع شده کین:پس فرود بدی بوده نظرتون اینه؟ ابی؛با توجه با شواهد بله کین:پس شما موافقید که بخاطر تشّعات بود میزان تلفات بالا میرفت بخاطر اینکه روی خیلی از اون کادر ها دارم خط قرمز میبینم ابی:نشون دهنده علائم حیاطی هستند دو تا احتمال وجود داره یکی اسیب های هنگام فرود کین:و دوم؟ ابی:از اینکه اونجان خیلی هیجان زده هستند کین:اوم [زمین] ولز:یه مشکلی هست سیستم مخابراطی نابود شده رفتم رو سقف سفینه دوازده تا از پنل های مخابراطی از کار افتاده

من:تنها چیزی که الان مهمه اینه که برسیم به سکوه ی ودر میبینی ؟ اینجارو نگاه کن(منظورش به نقشست) این ماییم و این جایی که اگه میخوایم زنده بمونیم باید بهش برسیم ولز:این کارارو از کجا یاد گرفتی؟ از پدرت 😔 جاسپر : اوه چه باحال یه نقشه تو این شهر کافه نیست ؟ ولز : میشه مزاحم نشی؟ مورفی : هعی دستت رو به اون نزن اون با ماست ولز : اروم باش ما فقط داریم سعی میکنیم بفهمیم کجاییم بلامین : ما رو زمینیم این کافی نیست؟ ولز:ما باید سکوه ودر رو پیدا کنیم شما پیغام پدرم رو شنیدید پیدا کردن اونجا باید اولویت اولمون باشه اوکتاویا : بابات بره به درک چیه فکر میکنی اینجا رئیسی؟تو و اون شاهزادت من : فکر میکنی واسمون مهمه اینجا کی رئیس باشه ؟ ما باید برسیم به سکوه ی ودر نه بخاطر اینکه رئیس گفته چون هرچی بیشتر منتظر باشیم گرسنه تر میشیم و شرایط برامون سختر میشه چقدر میتونیم دووم بیاریم؟تا اونجا ۳۰ کیلومتر راهه فهمیدی؟اگه میخوایم قبل از تاریک شدن هوا برسیم اونجا الان وقتشه

بلامین : من یه فکر بهتر دارم چطوره شما دو تا برید هوم؟ اتم:درسته یه بارم شما سختی بکشید مردم : اره درسته شما برید ولز : مثل اینکه گوش نمیدید چی میگیم هممون باید بریم مورفی : هعی اینجا رو ببینید رئیس زمین ولز : فکر کردی خیلی بامزه ای؟ (مورفی ولز رو میندازه زمین ) فین: هعی کافیه نمیبینی پاش اسیب دیده بهتره بری با کسی که مثل خودت سالمه دعوا کنی اوکتاویا : هعی خوشتیپ دفعه بعد منو نجات بده 😉 *چند دقیقه بعد* ولز : چطوره دو نفری میخوایم غذای صد نفرو با خودمون بیاریم؟ فین : بکنش سه نفر من : ولز تو با ما نمیای ولز : چی اما من میتونم کمک کنم من : نه تو بات اسیب دیده فقط سرعتمونو کم میکنی ولز:اما دونفری از پسش بر نمیاید فین:بکنش چهار تا (مانتی و جاسپر رو کشید اورد😂) اوکتاویا: هعی خوشتیپ بکنش پنج تا بلامین: چه غلطی داری میکنی ؟

اوکتاویا:هعی بیخیال بلامین من کل عمرم رو توی زیر زمین بودم حالا میخوام یکم خوش بگذرونم من: خیلی خب وسایلتونو جمع کنید همین حالا راه میوفتیم ....هعی صبر کن ببینم سعی کردی این دسبندو در بیاری؟ فین : چه اهمیتی داره مگه ؟ من : اگه درش بیاری همه تو ارک فک میکنن مردی دوست داری عزیزانت فک کن مردی؟ این دسبند علائم حیاتیت رو به آرک میفرسته فین : اوکی من برم وسایلمو جمع کنم