خوب به سختی این پارت رو گذاشتم چون امتحان داشتم ولی دلم نیومد نزارمش خوب بریم برای داستان
خودم مهم نبودم مهم شوگا بود چون شوگا اون میدونستم من عاشق شوگا و گفت اگه کارای که بهت میگم رو انجام ندی جون شوگا به خطر میوفته صبح روز بعد دیشب تا خود صبح بیدار بودم و اصلا نخوابیدم داشتم فکر میکردم که یهو یه خانوم آمد تو و اسمش یوری بود که بعد چند دقیقه یه لباس بهم داد و گفت تا یک ساعت دیگه آماده باشم رفتم یه دوش گرفتم و سریع یه نگاهی به لباس انداختم یه
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
6 لایک
یه کلمه اشتباه شده
جانکوک عاشق منه درستش اینه ببخشید بابت اشتباه