🖤Part 🖤27🖤
بعد از چند دقیقه.....گوشیم زنگ خورد بلند شدم ورفتم ورش داشتم و جواب دادم. تهیونگ بود. تهیونگ:سلام سوا خوبی. سوا:خوبم مرسی. تهیونگ :سوا کجایی. سوا:خودمم نمیدونم. تهیونگ:یعنی چی سوا. داستانو براش تعریف کردم . تهیونگ:سوا پس من چند دقیقه دیگه پایین امارتم اماده شو و بیا. سوا:اخه کوک نمیذاره. تهیونگ:یه جوری بیا . سوا:اخه بادیگاردا نمیزارن . تهیونگ:یه جوری بیا کارم مهمه. اماده شدم و خواستم برم که یکی در زد و.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
عالی بود
لطفا پارت بعدیو بزار🥺
اولین کامنت اولین لایک اولین بازدید😁
💜🖤💖