تو هری سر یه چیز مسخره قهر بودین توهم میدونستی که کل داستان تقصیر تو بوده اما نمیدونستی چطور اوضاع رو درست کنی یه شب بارونی ساعت ده درحالی که همه به مهمونی گریفیندوری ها رفته بودن تو روتختت دراز کشیده بودی و فکر میکردی.توهم به مهمونی دعوت بودی اما نرفته بودی چون امادگی روبه رو شدن با هری رو نداشتی صدای در تورو تورو از افکارت بیرون کشید بلند شدی و گفتی:بله؟وقتی هیچ صدایی نشنیدی رفتی به طرف در وبازش کردی که با پیتر یکی از
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
25 لایک
عررررر خییلی قشنگ بود :)
مرسیییی:)
عالیییی
مرسی:))
طوری که از این چیزای سم خوشم میاد😂💓
لاو منی توووو
وای عزیزم:)))