بخاطر تعطیلات توی خوابگاهم بودم.روی تخت دراز کشیده بودم تام که روی مبل درحال کتاب خوندن بود رو زیر چشمی نگاه کردم خیلی حواسش به اون کتاب بود.از روی تختم پاشدم ولیوان قهوه ام روکه روی میز بود برداشتم یکم از شو خوردم دیدم سرد شده با عصبانیت گذاشتمش روی میز که تام متوجه شد.تام:بیب میدونم که حوصلت سررفته ولی متاسفم من نمیتونم کاری کنم.ا/ت:تام دیگه اینو نگو خودت میدونی وقتی که بامنی هیچوقت حوصلم سر نمیره.
تام با یه لبخند از روی مبل بلند شدواومدوhugم کرد بعداز اینکه از هم جداشدیم.تام:ولی میتونیم یه کاری کنیم.از زبان ا/ت:با تعجب بهش نگاه کردم که دستمو گرفت و کشید.ا/ت:تام میشه بگی داریم کجا میریم.تام:الان خودت میفهمی.از زبان ا/ت:رسیدیم به بیرون محوطه هاگوارتز هوا ابری بود انگار میخواست بارون بیاد.داشتم نگاه اسمون میکردم که صدای تامو شنیدم.
تام:افتخار میدی.ا/ت:با گفتن این حرفش لبخند روی لبم اومدو گفتم :البته.تام دستامو گرفت.سرمو نزدیک شونش کردم وبعد شروع کردیم به رقصیدن.بعد چند مین تام دستامو بالا گرفت و منو دور داد.بعد چند مین رقصیدن قطره آبی روی صورتم حس کردم.ا/ت:تام داره بارون میاد.تام:پس نظرت چیه به رقصیدنمون ادامه بدیم.(چون ا/ت به بارون علاقه داره تام اینو گفت)ا/ت:ولی تام خیس میشی و من نمیخوام بخاطر من سرماخوری.
تام:خوشحالیه تو برام از همه چیز مهمتره.ا/ت:با گفتن این حرفش لبخند روی لبم اومد.شکیدزن(برعکس بخون)شدم وhugش کردم.بعد چند ثانیه از هم جدا شدیم ولی هنوزم شکیدزن(بازم برعکس)بودم بخاطر اینکه قدش ازم خیلی بلند تر بود روی انگشتای پام ایستادم و روی گونه هاشو kissکردم.بعدش دوباره دستامو گرفت و شروع کردیم به رقصیدن.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
غشششششش
از این مدل ریکشن ها زیاد بزار
باشه گلم:)
استعداد ریکشن فقط خودتتتتت :)))
چرا انقد خوبی لنتییییی
وای عزیزم مرسییی3>
خیلی خوب بود
مرسییی:)
عااااااااااااالللللللییییییییییییی
ممنونم عزیزم:)
خیلیـــــــــــ خوبــــــــ بود 🥺❤
مرسی گلم3>