
سلام دوستان عزیز امروز اومدم با یک داستان در مورد میراکلس امیدوارم لذت ببرید.. اگر مخواهید ادامه داستان را بدانید لایک کنید و نظر بدهید.. وقتی ۱۰ لایک شد ادامه داستان را می زارم.

کت نوار زود باش ما باید این شرور را شکست بدیم......... بانوی من از گردونه شانست استفاده کن 😘😘😘 ممنون پیشی .....چند دقیقه بعد بزن قدش.... دینگ دینگ دینگ دینگ ...... پیشی من باید برم ...بای بای خدافظ 😱😱😱😱😱😱 نه نه نه به حالت عادی برگشتم.... بانوی من تو مرینتی 🧐🧐🧐😐😐 اره خب ......ولی کت نوار باید یه قولی بهم بدی هویتم به کسی نگی ... چشم قول قول ..... راستش منم باید یه چیزی رو بهت بگم............. راستش راستش راستش راستش من من من ادرینم

چی چی چی با عقل هم چور نمی اید . تو پسر گابریل هستی ..... اره خب... راستش ادرین من من من من من من من من من من من من من من من من عاشقتم....... مرینت میشه فردا بیایی خونه مون .... حتما کت نوار یعنی ادرین .... راستش باید بگم من عاشق همستر هستم ادرین ..... چی چی منم عاشق همستر هستم مرینت..... انگار ما خیلی شباهت داریم......سه ساعت بعد...😐😐😐 ههه چه خنده دار..... خدافظ ادرین... ولی هنوز هم باید خیلی مواظب باشیم.... خدافظ ادرین.... خدافظ مرینت.... تیکی واقعا باورت میشه که کت نوار ادرین باشه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ نه منم فکر نمی کردم مرینت .... حالا زودتر بخواب تا فردا قرار دیر نشه.... راست میگی شب بخیر تیکی... شب بخیر مرینت... 🌌🌌🌌🌌

دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ دینگ..... وای صدای چیه..... الو مرینت منم ادرین قرارمون یادت هست یکم دیر کردی .... الان میام ادرین... وای وای وای وای وای دیرم شده.... باید زودتر برم 😱😱😱😱😱 (ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(ʘ言ʘ╬)(-_-メ)(-_-メ)(-_-メ) خدافظ مامان .... بالاخره رسیدم دینگ دینگ دینگ سلام آقای اگراست..... عه بابا مرینته من دعوتش کردم بیاد خونه مون ..... ( ˘ ³˘)♥( ˘ ³˘)♥( ˘ ³˘)♥(◍•ᴗ•◍)❤(◍•ᴗ•◍)❤ سلام ادرین خوبی..... مربنت بیا بریم تو اتاق....^_^^_^^_^^_^^_^ بالاخره می توانم یکی رو شرور کنم..... چون ادرین حواسش نیست خیلی راحته....(╯ರ ~ ರ)╯︵ ┻━┻(ノ`Д´)ノ彡┻━┻ آدرین می گفتی.... به هیولای گنده اومده... بهتره بریم سراغش.... دینگ دانگ .... بزن قدش

خدافظ ادرین.... خدافظ آقای اگراست.... مرینت ...بله آقای اگراست....میخواهم تو هم طرح آلایس شی... بیا یک آلایسم بگیر .... نه نه ممنون .. بگیر دیگه مرینت ...ممنون چند روز بعد ...ادرین قرارمون تو سینما بای بای...چشم لیدی باگ.... چی چی یعنی ادرین کت نوار و مرینت لیدی باگ... بهتره از ادرین بپرسم واقعا کت نوار .... ادرین... بله پدر ... ادرین تو کت نواری چی ...چی میگی پدر من ... بگو..(گابریل انگشتر را می چرخاند)بگو بله پدر.... سلام...اقای اگراست.. چی انگار ادرین با یک انگشتر کنترل میشه ...

بهتره از بانیکس بپرسم.... بانیکس بانیکس راستش ....و جریان را برایش تعریف کرد... راستش مرینت نمی دونم وقتشه یا نه ... ممکنه به احساسات لطمه بزنه .....

می خواهی بدونی چرا مرینت اینقدر وحشت زده بود ..... لطفاً نظر دهید..لایک کنید... دنبال کنید... ادامه داستان بسیا مهبج و جالب است اگه می خواهی ادامه داستان رو بدونی.. لایک کن .. وقتی ۱۱ تا لایک رسید ادامه داستان رو می زارم... راستی به پست های دیگه ام سر بزنید ...خوشتون میاد... بای
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام.....لجی میشی؟
عالی بود:)
حتما چند سالته من بهار ۱۵
من دیانا ۱۱!:)
عالیی
ممنون
هرکسی که داره اینو میبینه و میرا کولر هست
بیاد تو داستانم پارت ۱۹ کمک کنه
من سازنده این رمانم خواستی کمکت کنم
من خودم میراکولر واقعی هستم...
تو کار رمانم
ممنونم