دیگه خسته شده بودی از اینکه هنوز خانوادشو ندیدی پس رفتی بهش گفتی.ا/ت:دریکو من همین امشب باید پدرو مادرتو ببینم.دریکو:اوکی ولی چرا اینقد یهویی.ا/ت:خسته شدم از این راب*ه پنهان. دریکو از خوابگاه رفت به سمت عمارتشون.نگاه ساعت کردی دیدی ساعت چهار بودو تو باید ساعت شیش عمارت ملفوی ها میبودی.رفتی یک دوش گرفتی وقتی اومدی بیرون رفتی جلوی اینه و موهاتو خشک کردی بعدش رفتی سمت کمد لباسات ویه لباس مشکی ساده ولی قشنگ برداشتی(عکس لباس ا/ت)تنت کردی
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
33 لایک
ععععررررر
بازم از دراکو بزار
باشه گلم:)
ترو خداااااااااا از تام بزار ولی ولدمورت رو قاطی بازی نکن😂🫡💓
باشه از اونم میزارم اخه تو ریکشنی که من بزارم ولدمورت چه غلتی میکنه😂
خواعر دریکو مالفوی صحبت میکنه:
اهم اهم
از پاتح بزارررررررررر
دارم میسازم الان
متیووووو
مال متیو رو هم درست میکنم:)
افلین:)💞
بیزحمتمالمتیوباشه
باشه ولی ریکشن بعدی مال پاتر هس
عرررررر عالی
مرسیی:).
های تستت لایک شد
فالو=بک
مرسی فالویی
پروفتو دوس:))))
ممنون
عالیییی بود 💚💚💚💚
از دریکو زاد بزاررر
ممنونم باشه
واووووو عاایییی بوددد میشه با تام هم بزاری:))
مرسی باشه با تامم میزارم