هری : اممممم . ولی بلدم . پانسی : خب مالفوی . میشنوم. دریکو: من کاریت نداشتم . یهو گوش رونو گرفتم و سرشو محکم هول دادم پایین . پانسی : پس چرا این نوچه های بی مغزت مدام دور و بر من میچرخن . دریکو : اها . میخواستم بهت بگم الان دیگه چهار نفریم . پانسی (با داد ): خب به من چه که با اون دختره ی مارمولک دوس شدی ؟؟؟ دریکو یهو جلوی دهنمو گرفت . فهمیدم صدام تو کل هاگواتز پیچید. فکر کنم همه صدامو شنیدن.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
16 لایک
قشنگهههه :)))
مرسییییی
تر خدا سر جدت جون هر کی که دوست داری پارت بعد یکم امید بخش باشه و پانسی و دریکو یکم مومنت های خفن داشته باشن
نمیتونم زیادی حفنش کنم چون هنوز سال دومن😂
پارت بعدییییییییی
بیاین بزنیم لیا رو بکشیم راحت شیم نظرتون؟ 💃
موافقم 😂 علت رو مخ بودنش تو بیوش هست
اع نبوت ک😔🤝
ریتا استیکرز عضو خانوادشه
عالی
شمشیر دچیتا عه من کو بزنم لیا رو از وسط نصف کنم ها؟
پارت بعد رو بذاررررررررررررررر
عالی بود 💚🖤
پاارت بعد