هنگامی که نمیدانی کیستی و پیشه ات چیست ، امکانش میسر نیست. در اینده وقتی که در کتابخانه زندگی ات سرک میکشی ، در کتاب حسرت هایت ، استعداد ها و زمانی که می بایست...
با باز کردن در ، صدای زنگی زیر در کتابخانه طنین انداز شد.
مردی جوان با کت شلوار سبز تیره پشت میز نشسته بود و لبخند میزد ، در همین هنگام خانمی که کتاب در دست داشت سرش را چرخاند و به من نگاه کرد.
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
هم خودت هم تستات خیلی وایب خوبی میدن">>>
کتابخانه ی نیمه شب بود؟
اومم ی جورایی میتونم بگم الهام گرفته از کتابخانه نیمه شبه
اما دقیقا اون نیست
قشنگه
متشکرم