احتیاط؛ احساسات لغزنده اند

خب خب...اول از همه...این تست برای کاربر هاتــی ساخته شده...لطفا حمایتش کنید و هیچی دیگه...گلب3>

من خیلی وقته به قاب عکست خیره موندم رومئو...یادت میاد؟اون شبی که با دست هات ستاره هارو بهم نشون میدادی و غرق آسمون میشدیم؟یادته وقتی رو که گل نرگسی که تازه چیده بودی رو گوشه موهام گذاشتی؟یادت میاد رومئو؟از منی که بدون تو داخل این سکوت دارم غرق میشم چیزی یادت میاد؟

شاید تو هیچ وقت نفهمی که چندین هزار بار بدون تو آهنگی که باهم نوشتیم رو گوش دادم‌. آره. تو الان فاصله گرفتی و شاید فقط این منم که هنوز گوشه اتاق نشستم و باهات توی ذهنم حرف میزنم

من مدام با خودم تکرار میکنم که تو برام تموم شدی و دیگه بهت اهمیتی نمیدم. ولی حتی همون موقع هم حواسم پیش اینه که از چه کسی در مورد لباسی که امشب پوشیدی نظر میپرسی.

من خیلی وقته اینجا منتظرتم. اینجا توی گوشه ای از خاطراتم. توی اون شب بارونی که داخل جنگل گم شدیم. هنوز اینجا روی الوار شکسته نشستم و لیوان چاییت رو توی دستام نگه داشتم تا گرم بشم.

من تو رو حس میکنم...با تک تک اعضای بدنم حست میکنم. انگار تموم افکارت به محض اینکه به ذهنت میان تاب میخورن و تاب میخورن تا آخر سر توی ذهن من پناه میگیرن. مهم نیست چقدر سعی کنم ازت دور بشم...تو قسمتی انکار نشدنی وجود منی

میشه فقط توی صورتم نگاه کنی و لبخند همیشگیت رو بزنی بعد بدون گفتن هیچ کلمه ای بغلم کنی؟میشه لطفا زیر گوشم زمزمه کنی و ازم بپرسی خسته ام یا نه؟چون من خیلی وقته خسته ام...خیلی وقت...

و آره هیچ کدوم ما هیچ مشکلی نداریم تا وقتی ازت میپرسن: خوبی؟...و ما داخل ترس هایی که احاطمون کردند غرق میشیم و حبابی که از آخرین نفس هامون به سطح آب میرسه هنگام ترکیدن صدای کوتاهی میده:_خوبم!

تو به من متصلی رومئو...من با نفس کشیدنت نفس میکشم...من دردت رو تا عمق وجودم حس میکنم...من ناراحتیت رو توی رگ هام متوجه میشم...من هر زمان که گریه میکنی از درون فرو میریزم معشوق من...تو به من متصلی رومئو...

حالا نمیدونم احساساتتون لغزید یا نه؛ولی عکس سممممم که قند بزنه به کل وایب تست🤣...مرسی که تا آخر تست همراهم بودییییی3>