یون چو و می چا p4

داستان کره ای که خودم ساختم قسمت 4 نصف ایده اش از فیلم روباه نه دم هست

وقتی برداشتند نامه یک الگوی میوه ی قدیمی چینی که ادم هارا جوان میکند بود{ البته جون یک نفر را میگیرند و بعد در میوه میرود قابل برگشت هم هست وبعد وقتی میوه را بو میکنند جوان میشوند و اون دفعه دیگه جون ان فرد قابل برگشت نیست} بعد یون چو گفت : فکر کنم این الگو و معما و فرمول انجام میوه هست می چا گفت : برای چیه. ؟ فکر میکنم این برگه را تازه گذاشته باشند چون اصلا قدیمی به نظر نمی اید

یون چو با نظر می چا موافق بود. برگه را برداشتند. رفتند تا جاهای مختلف دیگه در کاخ را بگردند .دوباره یک در پنهان پیدا شد . رفتند داخل تا ببینند چیه . وقتی وارد شدند درخت میوه ی قدیمی چینی که تصویرش در نامه کشیده شده بود را دیدند. یون چو گفت :بالاخره معما میوه را پیدا کردیم ولی الان با میوه چیکارکنیم؟ می چا گفت : بیا برویم خونه برای امروز کافیه فردا دوباره میایم

یون چو گفت : باشه! به سمت خونه رفتند . یون چو رفت غذا تا غذا سفارش بده.

یون چو به سمت اتاق می چا رفت و گفت :................ ادامه دارد