
ناظر محترم خیلی براش زحمت کشیدم خواهش میکنم منتشر کن ممنون:)
نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=تهیونگ:!جونگ کوک:_لونا:+ _اون رو کجا بردی؟ #دیگه هیچوقت اونو نمیبینی ×نکنه تو بهش آسیب زدی؟ #شوخیت گرفته هیچوقت این کار رو انجام نمیدم!!! جونگ کوک:نمیتونستم درک کنم چرا انقدر نگرانم چرا انقدر بهم ریختم چرا ع*ا*ش*ق اون دختر شدم؟اون با من چیکار کرده؟نمیدونم چم شده نمیدونم چه اتفاقی افتاده ولی یه چیزی رو خوب میدونم اون هم اینه ک اون دختر رو از دست نمیدم!!!پس سریع از خونه زدم بیرون با قدرت دوییدم سمت ماشینم و سوار شدم همین ک از در خونه زدم بیرون یه ماشین با سرعت از جلوم رد شد افتادم دنبالش...
نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=تهیونگ:!جونگ کوک:_لونا:+ _اون رو کجا بردی؟ #دیگه هیچوقت اونو نمیبینی ×نکنه تو بهش آسیب زدی؟ #شوخیت گرفته هیچوقت این کار رو انجام نمیدم!!! جونگ کوک:نمیتونستم درک کنم چرا انقدر نگرانم چرا انقدر بهم ریختم چرا ع*ا*ش*ق اون دختر شدم؟اون با من چیکار کرده؟نمیدونم چم شده نمیدونم چه اتفاقی افتاده ولی یه چیزی رو خوب میدونم اون هم اینه ک اون دختر رو از دست نمیدم!!!پس سریع از خونه زدم بیرون با قدرت دوییدم سمت ماشینم و سوار شدم همین ک از در خونه زدم بیرون یه ماشین با سرعت از جلوم رد شد افتادم دنبالش...
جونگ کوک:حالم داغون بود اگه لونا آسیب ببینه خدمو نمیبخشم... بعد اون اتفاقات فک نمیکردم دیگه کسی انقدر برام مهم باشه!همه چی درست میشه...همون موفعه پسرا به ماشینم وصل شدن نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=تهیونگ:!جونگ کوک:_لونا:+ =کجایی پسر؟ _دنبال یکی از ماشینای یئون وو ÷همه ی اینا زیر سر یئون وو کسی که به نامجون گفته بود لونا اون دختره سویا بوده _چی؟ینی من الکی بهش..باورم نمیشه... من چیکار کردم!!{با داد}@آروم باش_چطور باورش کردی نامجون؟@نمیدونستم سویا برای یئون وو کار میکنه تو هم نذاشتی حرفمو کامل کنم...جونگ کوک:ارتباطشون رو با ماشینم قطع کردم و به کارم ادامه دادم...شوگا:باید بریم دنبالش!!!!×زود باشید دنبالم بیاید جونگ کوک:همون موقعه ماشینه زد بقل منم پیاده شدم کامل آماده بودم اونی که از ماشین پیاده شد...اون چانگ بود!!اشک توی چشمام جم شده بود...جونگ کوک:_چانگ:٪ _تو چطوری اینکارو باهام کردی ها؟{با داد} ٪هوم جونگ کوک زندگی دردناکه _چرا؟هااا؟ ٪متاسفم بیا پیش ما اگه تو پیش یئون وو باشی خیلی قوی تر میشی _الان قدرت برام مهم نیس،چطور این همه سال رفاقتمون رو فروختی؟
{گایز ببخشید تو اسلاید قبل یه سوتیی دادم علامت چانگ:&من اشتباهی علامت یئون وو ینی :٪رو گذاشتم ببخشید قاطی نکنید!} نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=تهیونگ:!جونگ کوک:_لونا:+چانگ:&یئون وو:٪ &الان چرا اینجایی؟ _لونا! &چه این دختر؟دستت بهش نمیرسه _میرسه!! جونگ کوک:صدای کلی ماشین میشنیدم برگشتم و ماشین اعضا رو دیدم نمیدونستم خوشحال باشم یا نه همین که اعضا رسیدن چانگ خواست سوار ماشین شه که شوگا از جلو اومد و چانگ گیر افتاد ÷هع از اولش مشخص بود تو آخرت خبی نداری&جین دلم برات تنگ شده بود×دیگه فایده ای نداره#خوش گذشت@هوم ولش کنید!شوخیت گرفته؟_خداحافظ چانگ جونگ کوک:بدونه توجه به نامجون کارمو انجام دادم..._چه غمگین:) بعدش رفتم سمت ماشین چانگ ولی لونا توی ماشین نبود!!!!!!از تعجب چشمام گرد شد_لونا...ل..لونا اینجا نیست!!!!#چی؟چطور ممکنه÷حتی چانگ هم میدونست که پیشه اونه!!!
نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=تهیونگ:!جونگ کوک:_لونا:+یئون وو:٪ _زود باشید میریم خونه یئون وو جونگ کوک:سریع سوار ماشینا شدیم و حرکت کردیم....لونا:چشمام رو که باز کردم توی یه سالن بزرگ بودم که همه بدون توجه به من کارشون رو میکردن نگران بودم جونگ کوک کجاست؟همون موقعه در باز شد و جونگ کوک و بقیه رو دیدم جونگ کوک سریع به سمتم اومد و کلی آدم ریختن اونجا...بعد چن دیقه تمون شدن بازی جونگ کوک بازو هام رو گرف و بهم گف:_قول میدم همیشه مراقبتم:)اشک توی چشمام حلقه زد که یه صدای توجهمون رو جلب کرد برگشتم سمت صدا یئون وو داشت دست میزد٪نمایش جالبی بود آفرین!!!_بسه دیگه...چن دیقه گذشت و حالا من توی ماشین جونگ کوک بودم کل مسیر رو هیچکس حرف نمیزد...
#اسلاید_اضافه ببشید کم بود
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت بعدییی :]
گذاشتمم
عالی بود
مرسیی
پارت بعددد
باششششش
❤️❤️
ضحایی؟
باز سوتی دادم؟🗿😔ببخشید:(
تو اصفهان زندگی میکنی؟
نه