10 اسلاید صحیح/غلط توسط: lovely.am انتشار: 4 سال پیش 109 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام کیوتم ، می دونم این پارت خیلییی دیر شد چون دستم بد جور بریده بود الانم خیلی درد می کنه 😭 ولی بازم اومدم براتون بنویسم ، امید وارم از این پارت خوشتون بیاد 💜
خب اونجایی بودیم که من و آتوسا و بهار و وستا یه گروه خفن شدیم با نام pretty girls . اینم بگم که اسم طرفدار هامون pretty fans هستش (اگه خوب نیست ببخشید کمبود اسم پیدا کردم) .
بریم برای اتفاقات این پارت ...
من و آتوسا و بهار و وستا یه خونه ی بزرگ دو طبقه داریم بعد از کلی تمرین اومدیم خونه ،خسته و کوفته رو مبل نشستیم من و آتوسا بلند شدیم که یه چیزی درست کنیم بخوریم 🍜 . که گوشیم زنگ خورد ، رییس کمپانی مون بود . من : وایی رییسهه ، بچه ها یه دقیقه ساکت باشین مثل آدم جوابشو بدم ، الو رییس کمپانی : سلام رکسانا خوبی ؟ من : خیلی ممنونم شما خوبین ؟ رییس کمپانی : ممنون ، یه خبری داشتم براتون من : خوب یا بد ؟ رییس کمپانی : احتمالا خوشحالتون کنه ، از فردا توروتون شروع می شه و کنسرت هاتون هم شروع می شه 😀 من : واااییییی واقعاا ؟؟؟؟ 🤩 مرسی از خبر خوبتون رییس کمپانی : خب دیگه زیادی خوشحالی نکن برید اماده شید فردا پرواز دارید ✈ و به ترتیب جاهای که می رین اول می رین کانادا بعد آلمان بعدش ایتالیا بعد استرالیا و بعد کره ی جنوبی . من : وای چه زیاد 🤕 ولی چشم آماده می شیم ، پرواز ساعت چنده ؟ رییس کمپانی : ساعت ۱۰ صبح دیر نکیندا من : چشم 😊 خدانگهدار رییس کمپانی : خدافظ .
من : بچه هااا خبر خوب از فردا تورمون شروع می شه 🤩 وستا : چه خوب بهار : اصلا هم خوب نیست من خوابم میاد حال ندارم آتوسا : همیشه با این حرفت منو یاد شوگا میندازی 😂 من : وای اره 🤣🤣 وستا : خب دیگه بسه بریم شام رو بخوریم و وسایل و جم و جور کنیم و بخوابیم فردا باید زود بیدار شیم من : چشم قربان 😁 رفتیم شام خوردیم و وسایل مون رو جم و جور کردیم ، بعدشم خوابیدیم البته بهتره بگم بیهوش شدیم 😴
ساعت ۷ صبح من : بیدار شین بیدار شین بیدار شین بیدار شین آتوسا :وای می شه ببیندیییی 😐 من : نووچ بیدار شین دیگه اه دیرمون می شه هاا وستا : بابا تازه ساعت ۷ هه بهار : می شه گم شی یه کم دیگه بکپم ؟ من : بی ادبببب خب من می رم صبحانه درست کنم تا نیم ساعت دیگه همتون بیدار باشیداا 🔪 بهار : تو فقط برو 😴
الان ساعت ۸ هست همگی بیدار شدن و صبحانه رو خوردیم داریم آماده می شیم . ( حال ندارم بنویسم هر کدوم چه لباسی پوشیدن دستم بدجور می سوزه 😫 لطفا هر لباسی دوست دارین تصور کنین 🙏 ) خب الان فرودگاه هستیم ، با اینکه خیلی عجیبه ولی پروازمون بدون تاخیر هست این قضیه تقریبا تو ایران غیر ممکنه 😂
سوار هواپیما شدیم و رسیدیم به کانادا ( فکر کنم اولین جایی که گفتم می ریم کانادا بود نه ؟ 😁 آلزایمر دارم 😂) خب از هواپیما پیاده شدیم و سمت هتل رفتیم البته با ماشین شخصی و بادیگارد چون دیگه خیلیا می شناسنمون 😎 به هثل رسیدیم بهترین هتل در اونجا هست . خیلی خسته بودیم و فردا کنسرت داشتیم پس رفتیم یک کم استراحت کنیم .
فردا صبح از خواب بیدار شدیم و تمرین قبل کنسرت رو انجام دادیم . لباس هارو پوشیدیم و یه کوچولو ارایش کردیم خیلی لازم نبود چون خودمون خوشگل بودیم با ماشین به سمت سالن کنسرت رفتیم . من و آتوسا و وستا اشک رو چشمون جمع شده بود هیچ وقت خودمون رو اینجا تصور نمی کردیم چقدر طرفدار اینجاست وای همه ی اینا به عشق ما اینجان 😍
شروع کردیم به اجرا ، خیلی با احساس و خوب رقصمونم که حرف نداشت کلی pretty fan ها تشویق می کردن و اسم هامون رو پشت سرم هم می گفتن ( pretty girls ، رکسانا ، آتوسا ، وستا ، بهار ) اینا رو پشت سر هم می گفتن 😀😍🤗 . کنسرت تموم شد . خسته و کوفته به هتل رفتیم . همین طوری همه ی کنسرت ها انجام شد و ...
و الان حدود ۱ ماه گذشته ( بچه ها نمی دونم چقدر یه تور به این اندازه طول می کشه 🙏💜 ) الان کره هستیم ، سیُول ( و اینکه نتونستم درست بنویسم سيُول رو چون با لپتاپ هستم ببخشید 🙏😓 ) خب دیگه رفتیم کره و الان در هتل هستیم . برگشت به یک ماه پیش : مانیا یه دختر از خودراضی و مغرور که می خواست یه ایدل معروف بشه ولی نتونست و شکست خورد می خواد هر جور شده گروه ما رو از هم بپاشون ( اینم بگم که اینا رو چون نویسنده هستم می دونم شما که خودتونو جای رکسانا میزارین مثلا نمی دونین ) مانیا : دیگه نمی تونم تحمل کنم اونا تورشون هم شروع شده کلی طرفدار دارن ولی چرا ؟ من چیم کمتر از اون دخترای بی ریخته ؟ 😡 ( این مانیا خانمی که می بینید کلی زیر دست داره و پول داره ) به یکی از زیر دست هاش می گه : هوی با تو ام بیا اینجا ببینم زیر دستش : بله بانوی من مانیا : هر جور شده گروه pretty girls باید از هم بپاشه ، یه نقشه ی درست حسابی هم دارم 😎🔪 .....
خب عشقولیای من این پارت هم تموم شد همین الان پارت بعد هم می نویسم تا سریع تر منتشر بشه 😀 بازم می گم اگه می شه کامنت بزارین و نظرتون رو بگید اگه داستانم بد هست هم بگید تا ادامه ندم 😌 . آنچه خواهید دید : نقشتون عالیه بانوی من ..... خیلی استرس دارم ...... بی تی اس تو هم این کنسرتمون هستن ...... سرم داره گیج می ره ...... وای چرا همین جوری وایستادید امبولانس خبر کنید .......
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
نظرات بازدیدکنندگان (2)