خب دوستان به داستان حدید خوش اومدید:
همونطور که آروم پرونده بیمار ها رو برسی میکرد با شنیدن صدای در کلافه مجوز ورود فرد پشت در رو صادر کرد...جونگوون کارآموز مورد اعتمادش که مثل برادر کوچکترش بود با عجله وارد شد و نفس نفس زنان لب زد جونگوون:د...دکتر..لطفا عجله کنید یک بیمار خیلی اضطراری داریم دکتر هان گفتن تنها امیدشون به شماس..جیمین با عجله از روی صندلیش بلند شد و جلوی جونگوون راه افتاد...به سرعت سمت اتاق مخصوص رفت و لباسای مخصوصش رو پوشید و با عجله به سمت اتاق عمل رفت..وقتی وارد اتاق عمل شد با دیدن صحنه رو به روش خون توی رگهاش خشت شد.
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
44 لایک
چطوری میا خان؟ میست)))
میا خان مرد
خدانکنهههه
عالیههههههه
میا منو یادت میاد؟((:
بله متاسفانه 😂
حیح ..
پارت بعد
اوکی
میاااااااا
جدیدا خیلی کم فعالیت میکنیااااااا
آخرین تستت مال ۳ هفته پیشه.....
آره وقت نمیکنم
تا پارت بعدو نخونیم آروم نمیگیگیریممممممم
😂😂
نمیخوای پارت بعدیو بزاری؟
امتحان دارم
عی وای
موفق باشی
میسی
چرا پارت بعد نمیااد :(
عالی پارت بعدی رو بزار لفطا 🗿
چشم
وایسا وایسا من خنگم یا پیچیده بود؟ ینی ا.ت ع.شق قبلی جیمینه و الان جونگکوک و تهیونگ همزمان عا.شقشن؟
نگران نباش ادامش و بزارم از خماری در میای در ضمن آره ا/ت و جیمین عاشقتم هم بودن و حالا بخاطر یه اتفاقاتی که در ادامه میبینی از هم جدا میشن و حالا جونگکوک و تهیونگ که برادرن هر دو عاشق ا/تن
اوکییی فمیدم🌚😂✨