سفر تغییر دهنده 23

ووووییییییییییی 23 تا پارت شدددد جیغ

ولی اینبار توی جای دیگه ای ظاهر شد توی .... هانی:هاگوارتز ؟اوه برگشتم ...اما وا اینجا که هاگوارتز خودمون نی... دو نفر رد میشن که یکی دختر مو قرمز و یکی پسر مو مشکی هستن ولی هانی نمیشناستشون پسر:اون دوستت دوباره میخواست من رو اذیت کنه دختر:اون قصدی نداره سوروس هانی:اسنیپ پسری که سوروس بود :تو همیشه همینو میگی ولی جیمز اخر سر یه بلایی سر یکی مون میاره به نظرم ازش دوری کنی بهتره

دختر :اون خطرناک نیست اون ..اون فقط شجاعه اسنیپ:شجاع ؟کجاش شجاعه به هر حال لیلی تو داری از من دوری میکنی و پیش اون و دوستاشی منو یادته من همونیم که بهترین دوستت بود هانی:لیلی 😮 لیلی:تو هنوزم بهترین دوستمی سوروس اما قبول کن تنها دوستم نیستی من حق دارم دوست های دیگه ای هم داشته باشم خب ؟ و همه جا دوباره میچرخه

اینبار توی جایی در وزارت خونه ظاهر میشن و دامبلدور :باید بدونید مادام بینز سوروس اسنیپ یک مرگخوار بود که برای ما کار میکرد و باید بگم اون به لیلی علاقه داشت پس در ضد اون نبود و باید بگم اسنیپ باید تبرعه بشه بینز:خیلی خوب دامبلدور ما هم میخواستیم همین کار ور برای اقای سوروس انجام بدیم و ایشون تبرعه شدن دامبلدور:خیلی خوب اگر این طوره که من حرفی ندارم

حالا هانی حس میکنه که داره سرد میشه و از اون مایع داخل جعبه بیرون می اد اما هیچکس توی هاگوارتز نیست همه چراغ ها هم خاموش هستن ....

ادامه دار

5ل4هل4ل3علد3عد3د3بف3فب