
ناظر محترم خیلی براش زحمت کشیدم لطفا منتشر کن ممنون:)))))
جونگ کوک:_تهیونگ:!نامجون:@شوگا:× _خب ته چی شد؟ !شب مهمونی دوربین ها رو رنگ کردن... _چی واسا ببینم @پیدا کردنش سخت شد _هوف مشخص نیس کیه !نگران نباش پیدا میش... ×خو چه خبره _یونگی ببین میتونی بفهمی این کیه؟ ×صب کن ببینم.... !خب چی شد؟ ×نمیشناسمش آشنا نیس _عجبا @من میرم پیش جین !برو .............. _نمیفهمم این کیه !آروم باش ×پیداش میکنیم _باشه برید استراحت کنید....لونا:بعد چن دیقه یکی دیگه اومد تو اتاق لونا:+ناشناس:# #سلاممم چطوری +ممنون #عام چه خبر +چیزی شده؟ #نه،من جیهوپم +خش منم لونام عهههه این همون {هوسوک}عه میگن خیلی مهربونه #خش سعی میکنم کمکت کنم +خیلی ممنون #خواهش من دیگه برم بعدش از اتاق رفت بیرون جالبه
جونگ کوک:رفتم توی حیاط جیمین روی تاب بود رفتم پیشش جونگ کوک:_ جیمین:= =اوهه جی کی چطوری _هوم خبم،بوستان چیکارا کردی =عام رفتم پیش چانگ _چانگ؟؟؟ =هوم _چرا؟ =درباره برادرش باهاش حرف زدم _آها =اون هم بهم یه روبان خیلی بلند قرمز داد گفت همیشه پیش خدم نگهش دارم _الان پیشته؟ =آره واسا نشونت بدم _عه چرا انقدر بلنده =نمیدونم شاید به درد بخوره _فقط همین؟ =رفتم پیش اونی ک گفتی بودی _چیونگ؟ =پیداش نکردم _وانگ؟ =آره،فهمیدم آدم خبیه _نکنه باهاش دوس شدی؟ =اون پسر آدم عجیبیه زیاد بهش نزدیک نشدم _درسته،بخاطر چی برگشتی؟ =نمیخواستی برگردم؟ _چرا اتفاقا خیلی منتظرت بودیم =بخاطر دختر جدیده _چه ربطی به اون داره =نگران بودم _چرا جیمین؟ =نکنه اون باشه _کی؟ =جو لونا _عا اون اگه اون بود تا الان همه کارمون تموم بود =دیقا _هوف هوا سرده بیا بریم داخل
تهیونگ:همه تو سالن بودیم فقط جیمین و کوک تو حیاط بودن ک یهو در باز شد نامجون:@جین:÷شوگا:×جیهوپ:#جیمین:=تهیونگ:!جونگ کوک:_ _به همتون هم که هستین !بیااا بشین جیمین و کوک هم نشستن ×درباره دوربین ها نظری دارید؟ @خب توی اون مهمون ما ¹²⁰ تا مهمون داشتیم حالا بماند خدمتکار و نگهبان ها و مهمون های یهوی _پس !پیدا کردن اونی که دوربینو رنگ کرده سخته ×اما ما یه فیلم ازش داریم #بزارید دوباره ببینیم ........ ÷هیچچ نظری ندارم،کی میتونه باشع =چرا باید این کارو بکنه؟ @احتمالا چیزی اونجا کار گذاشته _مشخص نیس ! باید چیکار کنیم _همه ی اونی که توی مهمونی بودنو جمع کنید ×بازجویی از ¹²⁰ نفر؟ #شاید راه بهتری هم باشه _چه راهی؟ =دوربین های تو سالن !آفرینن واسا یه نگاهی بندازم _کی ها لباس سیاه داشتن ×هوم حدود... @¹² نفر لباساشون شبیه اونه _بیاریدشون اینجا ÷الان؟ _نه فردا بیاریدشون #باشه جونگ کوک:به اعضا چن تا کار دادم تا انجام بدن فقط خدم میدونه بودم
خب به نظرم یه سر به اتاقا بزنم از ⁴⁰⁰ تا ⁴⁵⁰ رو چک میکنم{حصلش سر رفته خو} دونه دونه داشتم چکشون میکردم که به اتاق ⁴⁰⁴ رسیدم اینو میذارم برای آخر رفتم سراغ بقیه.....تموم شد ⁴⁰ دیقه طول کشید هااا...وقته برم اتاق ⁴⁰⁴...در رو محکم رو خیلی محکم باز کردم لونا:خاب بودم یهو یه صدای بیدارم کرد جونگ کوک جلوی در بود لونا:+ جونگ کوک:_ +چیشده؟ _مگه باید چیزی بشه؟ +هوف چرا اینجوری میکنی _چطور با من اینجوری حرف میزنی؟ +مگه چی گفتم؟:/ _خیلی جرعت داری +چراا؟ _که اینجوری جلو روی من وایمیسی +من مث بقیه نیسم متاسفانه _عجب +رجب _بهتر تمومش کنی هاا +باشه _خبه،چن سالت بود؟ +²³ _آها +آره _خاب بودی؟ +بله ولی متاسفانه شما اجازه ندادید _رنگ چشای خدته؟ +منو گرفتین چطو میتونه رنگ چشای خدم نباشه _راس میگی،باشه دیگه زیاد بات حرف زدم +زحمت کشیدی _بای بعدش در رو محکم تر بست عجبا فک کنم از صدای در خشش میاد
نامجون: نامجون:@ جین:÷ شوگا:× جیهوپ:# جیمین:= تهیونگ:! @من نگران کوکم ÷چرا؟ #چیزی شده؟ @اون از الان داره بهمون دستور میده:/ ×اون فقط یه پسر بچه بود... !اون زود بزرگ شد =هوم باید چیکار کنیم؟ ÷بایدجلوشو بگیرم که به خدش مغرور نشه #چطوری جلوشو بگیرم؟ !ینی ممکنه یه روزی کوک بهمون آسیب بزنه؟ ×شاید =فک نکنم #ولی امکانش هست ÷باید دنبال راه چاره باشیم @مشکل اینجاس کوک به حرف هیچکی گوش نمیده ÷عا دیقا #یه راهی برای نجات دوستمون پیدا میکنیم ×سخته !همه چیز درست میشه ×امیدوارم.... جونگ کوک: جونگ کوک:_ خدمتکار:< روی پله ها وایسادم _اهم یکی برام قهوه بیاره ینی از اون پایین داد زد
_این موتور باید باز بشه یه نامه داخلشه !کی نامه رو میذاره داخل موتور:/ _نمیدونم کدومتون سر در میاره؟ @لونا _چی؟:/ @وقتی داشت موتور سواری میکرد گرفتمش _ینی اون بلده بازش کنه؟ @حتما دیگه ×عااااا راس میگه بلده جیهوپ:استرس به جونم افتاد نکنه اتفاقی بیوفته شاید من الکی نگرانم جونگ کوک:فکر خبیه بهتر لونا بیاد بازش کنه _عام بریم بیاریمش =خیلی خب بعدش رفتیم دنبال لونا در رو محکم باز کردم _خب +عااااااااااا _پاشو باید یه موتورو باز کنی +موتور؟؟؟؟ لونا:خیلی خوشحال شدمممم هم میریم بیرون هم یه موتور میدن دستم دیگه چی میخوام؟ _آره دیگه موتور پاشو دنبالشو راه افتادم واییییی اینجا رو ببین چقدر بزرگ و قشنگه فوق العادس......وایهایییییی حیاطشششش چقدر بزرگ و سر سبزه رفتیم پشت حیاط اونجا یه موتور قرمز روی زمین بود دوییدم سمتش +وای از این مدلاس خبهه #میتونی بازش کنی؟ +آره فقط یه سری وسایل میخواد !بگو برم بیارمشون وسایلو گفتم و رفت بیارتش یه لبخند زدم و به موتور خیره شدم جیهوپ اومد کنارم نشست #هی لونا +بله؟ #چطوری؟حالت خبه؟ +هنوز خبم و خیلی خشحال #اوه چرا خشحالی؟ +تونستم بیام بیرون این خیلی خبه #آره عالیه _اهم چه خبره؟ با شنیدن صدای جونگ کوک جیهوپ بلند شد و رفت سر جاش سرمو انداختم پایین وسایلو آوردن _خب شروع کن +عا باشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
پارت سه رو گذاشتمم
پارت سه رو گذاشتممم
عالییی ترو خدا زود پارت ۳ رو بزار 💜🙃
دارم مینویسمممممم
پلیزفالومکنین•-•💜🍇
پلیزفالومکنین•-•💙
پلیزفالومکنین•-•💛🍋
پلیزفالومکنین•-•🧡🍊
پلیزفالومکنین•-•💚🌱
عالی بود،
به رمان منم سر بزنید
بش