😶😶(منو نکشین من گناه دارم) بابا من یه بار این پارتو ثبت کردم ولی خب...رد شد😑مجبور شدم ویرایش کنم😑😑😶البته بنظر خودم چیزه خاصی نبود.چهار تا حرف بود....😶ولی خب ناظره دیگه...
با لبخند بهشون احترام گذاشتم و اومدم بیرون....که با صورت خوابالوی سو هیون و تهیونگ مواجه شدم!گفتم:چتونه بابا؟ترسیدم!تهیونگ لبخند زد:پس بالاخره میتونم بهت دستور بدم!انقدر خوابالو حرف میزد که موقعی که تموم شد دلم میخواست همون وسط بشینم بخندم.سوهیون خوابالو تر از اون گفت:برو بابا!اموزش من هنوز تکمیل نشده!بزار آموزشم تموم شد با هم بهش دستور میدیم!نیشخند زدم:عهه؟کاری نکنین همینجا مثل بند کفش بهم ببافمتون!انقدر ترسناک و جدی گفتم بدبختا تو اتاق محو شدن.وقتی در هم قفل کردن تازه به عمق فاجعه پی بردم.ریز خندیدم که سوهیون زمزمه وار گفت:بسه توروخدا!من کارای اینو دیدم.کافیه بگی بالا چشمت ابروعه!بعد اون بلای کزایی که گفت رو سرمون میاره!تهیونگم مثل خودش گفت:اره بابا.من خودم دیده بودم چیکارا میکنه.تو پنج دیقه بیستا گولاخو نفله میکرد.من نمیخوام بمیرم!هنوز ارزو دارم.هنوز زن بد بخت آیندم منتظره من با اسب سفید بیام بگیرمش.(عزیزم عروس خانوم پسره سربازی نرفته قبول نمیکنن😐😂شما برو ما خودمون بساط عروسی رو بپا میکنیم بعدش😂یعنی نامردین برا پسرام بعد سربازی آستین بالا نزنین😐☝️🤣)ریز ریز میخندیدم و از پله ها میومدم پایین.خدا یا خودت به راه راست هدایتشون کن!......
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
85 لایک
۲ سال از نوشتن این فیک بشدت محشرت گذشته و... تهیونگ الان سربازه)))بچم گولاخی شده واسه خودش😭
ای وای ممنون...💜💜💜ولی الان که بعد از دوسال میخونم انگار یه دختر بچه هشت نه ساله نوشتش😂💔هق بیچم بزرگ شودهههه😭💜
وای انقدر تو داستانت غرق میشم که همش یادم میره لایک کنم خیلی عالیهههههه
لاومیییی🙃💜
عالییی
حتی اینک داستان ب کجا رسید،،یادم رفت!
و هنوز پارت بعد.........
🥺😞
خواهرم پارت بعد و نمیزاریییییی؟؟؟؟؟💔😂
پس کوشش ای بابااااااااااا
تنـها داسـتانیه کـه حـاضرم بـرم نـویسندشـو گـروگـان بـگیرم کـه پـارتا رو زود بـه زود بـذاره :/ قـابلیتشـو دارمـا :|🎬
پارت بعددددددد
چشمممم
عالیییییی
تنک
عالی بود ولی جدا دیر گذاشتی انقد اومدم پروفایت چک کردم بنظرم بیست تا بازدید برات زده باشم