
سلام من از صمیم قلبم از ناظر خواهش میکنم اینو منتشر کنه🥺❤
ویو یونگی: ☆این دختر واقعا فک میکنه من میخوام ببوسمش ک چشاشو بسته😐...وای این دختر دختره رویا های منه😍(تو دلش). خواستم یکم اذیتش کنم ☆هی مینجی نمیخوام بوست کنم ک چشاشتو بستی فقط رژت زیادی پر رنگ بود +کی گفته من فک کردم میخوای بوسم کنی؟ من چشمام درد گرفت بستمشون😌☆الان ک چشت نمیسوزه؟+ن. دستمو گذاشتم روی نصف لبش و سرم رو کج کردم و نزدیک صورتش اومدم واصلمون باهم فقد یک میلی متر بود
بازم چشاشو بست اروم زمزمه کردم☆پس الان قبول داری ک فک کردی میخوام ببوسمت؟😏. چشاشو باز کرد و با یه قیافه بی نهایت کیوت اخم کرد +نمیخوای بریم اقای مین😑☆بریم😅. سوار ماشینم شدیم و رفتیم سمت خونه فیلیکس هنوز نرسیده بودیم ک دیدم مینجی ناراحته و تو فکره ☆هی مینجی تو خوبی؟ +ها؟...اره خوبم☆ب چی فک میکنی؟+ب پسرا ☆ب پسرا؟ +اره میترسم ناراحت یا عصبانی بشن وقتی منو ببینن☆انقد نگران اونا نباش بیا ی کم ب فکر خودمون باشیم +خودمون؟ ☆منظورم اینه ک خودمون ب صورت جداگانه +اها. دوباره سکوتی بینمون حکم فرما شد +هی یونگی ☆بله +تو از من مثل روز اول متنفری؟ ☆خب معلومه ک نه +منم همینطور نمیدونم دلیلش چیه اما دیگ ازت متنفر نیستم😅. زیر لب گفتم☆معلومه ک ازت متنفر نیستم اخه من از روز اول عاشقت شدم.+چیزی گفتی یونگی؟ ☆ها؟ ن من چیزی نگفتم. بلخره رسیدیم خونه فیلیکس

(پسرا تو پارتی) ویو مینجی: یونگی ماشین رو پارک کرد و کمربندشو باز کرد ☆نمیخوای پیاده شی؟ رسیدیما؟ +میشه یکم صبر کنی؟ ☆مینجی ما ک راجب این موضوع حرف زدیم +میدونم اما... ☆هیسس... فقط بیا بریم باشه؟ +هوفف...باشه. یونگی از ماشین پیاده شد و اومد سمت من دستشو ب سمتم دراز کرد ☆بیا چاگیا +بریم عشقم. دست یونگی رو گرفتمو رفتیم توی پارتی، فیلیکس تا مارو دید سریع اومد سمتمون ×سلام بچه ها خوشحالم ک تونستی بیای یونگی و همینطور خوشحالم ک مینجی دعوتم رو قبول کرد+کاری نکردیم ک فیلیکس😊☆فیلیکس پسرا نیومدن؟ ×اومدن اونجان پیش جنی +جنی کیه؟ ×دوست دخترم +خوش ب حالت کاش منم ی دوست پسر داشتم😕☆عاممم... مینجی نظرت چیه بریم سوجو بخوریم؟ +فکر خوبیه بریم. (فلش بک) +یونگی بزار یه کم دیگ بخورم ☆مینجی بسه تا الان 3 تا بطری خوردی حالت اصلا خوب نیس +خیلیم حالم خوبه ببین چقد سرحالم ☆بسه بهتره بریم خونه +نه من نمیام میخوام برم برقصم ☆مینجی بیا بریم! + یااااا خیله خب چرا داد میزنی. از جام بلند شدم و...
ویو یونگی: مینجی از جاش بلند شد ک بیاد بریم خونه ک یهو تعادلش رو از دست داد و افتاد تو بغلم با یه صدای خوابالو کیوت گفت +پیشی کیوت نمیتونم راه برم خستم ☆خیله خب بیا رو پشتم. مینجی رو کول کردمو تا ماشین داستم میبردمش +یونگی من خیلی خیلی دوست دارم میدونستی؟ ☆اره میدونستم +میخوام امشب بیام خونه تو بغلم کنی تا خوابم ببره ☆مینجی تو الان حال خوبی نداری فردا ک حالت خوب شد میارمت خونه خودم باشه؟. یهو شروع کرد ب گریه کردن +تو منو دوست نداری😭😭😭... پیشی کوچولو مینجی رو دوس نداره😭😭موش کوچولوش رو نمیخواد😭😭 ☆مینجی اروم باش خیلی دوست دارم عاشقتم امشبم میارمت خونم باشه؟... حالا راضی شدی؟ +جدی هستی؟☆اره چاگیا. دیگ صدایی مینجی نیومد و دیدم ک خوابش برده
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عااااالللللیییییی
عررررررررررررر تروخدا پارت بعددد
عررررررررر عالیییی ادامه بده🤗💕💗 💓❤
عالی
خواهش لطفا زود زود پارت هارو بزار
گودددددد
عررررررررررررررررررررررررررررررر
جون هر کی ک دوس داری پارت بعدو زودتر بزار تا تلفات ندادییییی
خیلی خوب بوددددددددد
خیلی عالی بود پارت بعدی خیلی دیر گذشتی میشه یه پارت زود بزاری؟ 🥺 خواهش
عرررررر🥲
عررررررر من دارم میمیرممممم🪦🪦🪦🪦🪦🪦
خیلی خوبههههههههه🪦🪦🪦🪦🪦🪦🪦
*عررررر زدنننن🥲💔
عرررررر
پارت بعدی خواهش میکنم پارت بعدییی