7 اسلاید صحیح/غلط توسط: raha انتشار: 2 سال پیش 423 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سیــــــلام🤞🏻 شاید براتون عحیب باشه که چرا اینقدر زود کذاشتم ولی خب این بخاطر یکی از آجی هام بود دیکه بله🙃🤪
❤اول لایک کن❤
بچه پررو گلابی با ژست رفت پشت میز کامپیوترم نشست ... دوباره بهم نگاه کردو گفت: میخوام در مورد امروز باهات حرف بزنم! درمورد حرفی که زدم!
به جون ننم صبحم میتونستی حرفتو بزنی! بابا به کی قسم بخورم من لالا دارم؟
بذار لاقر یکم حالشو بگیرم دلم خنک شه! مظلوم گفتم:قبلش من یه چیزی بگم؟!
نگام کرد و گفت: بگو.
گازشو گرفتم
مرینت- اولا تو خیلی بیجا کردی که به اون دختر گفتی من نامزدتم! دوم خیلی بی خود کردی کمر منو گرفتی ... سوما خیلی غلط کردی که منو ...
حرفمو خوردم ... آدرین شیطون گفت:منو چی؟
مرینت- ارپیچی ، نخودچی ، کشمیشی ... اصلا هر چی! دفعه اخرت باشه فهمیدی!
همونجوری نگام کردو گفت: اگه نباشه چی؟
یه نگا به کوسن روی تختم انداختم با یه حرکت برداشتمش و به سمت آدرین رفتمو کوبیدم تو مالجش! اخ جیگرم شد یخ در بهشت ولی اون فقط خندید
دست کشید به موهاشو بلند شد ولی عصبانی نه بیشتر شبیه خری بود که بهش تیتاب دادن
همینجوری که بهم نزدیک میشد حرفم میزد: من هلاکه تنبیه کردنتم ... اصلا الآن مشتاق شدم بازم اون کارو انجام بدم تا تنبیهم کنی!
خاک تو سر بی مغزت! چیز دیگه نبود بزنی تو سر این گلابی! اخه کوسنم شد وسیله دفاع دختر ابله؟
گفتم این پسر یه تختش کمه!
مرینت- ببین آدرین خان خواب دیدی بخیر تا حالشم خیلی بهت رو دادم! اگه دستت بهم بخوره فردا همه چیرو واسه امیلی جون شرح میدم ...
همونجور که بهم نزدیک میشد چشاشو ریز کرد و گفت: منو از امیلی میترسونی؟
همچین میگفت امیلی انگار دوست دخترشه! خجالتم نمیکشه خرس گنده!
آدرین- به یه شرط باهات کار ندارم!
مرینت- هه ... لطفا واسه من شرط نذار!
آدرین- جدی؟
مرینت- مگه من با تو شوخی دارم؟
انقدر بهم نزدیک شد که بند رفتم تو دیوار محترم! این چه علاقه ای به تنگنا داره نمیدونم؟!
مرینت- میشه بری کنار؟
شیطون نگام کرد و گفت: نوچ.
قدش از من خیلی بلند تر بود برا همین نردبون لازم بودم واسه دیدن صورتش!
مرینت- میدونستی خیلی روت زیاده؟
با شیطنت گفت: اره ...
به سنگ پا گفته برو جلو بوق بزن! ... بچه پررو! عجب گیری کردما ...
مرینت- ببین من عصاب ندارم برو کنار .
آدرین- منم گفتم نمیرم ...
دستشو دور کمرم حلقه کر د ... باز همون حس مسخر رو پیدا کردم ... هر چقدر تقلا کردم بی فایده بود ... نامرد زورش زیاده به ما نمیخوره!
مرینت- میگم ولم کن میفهمی یا نه؟!
به سینش محکم مشت میزدم ولی فایده نداشت ... فقط میخندید: خانوم کوچولو زورت همینه؟
زدم به سیمه یکی مونده به اخر و گفتم:خفه شو ...
آدرین- خفه شم بیوه میشی!
مرینت- آدرین ولم کن ...
آدرین- دو حالت داره یا شرطمو قبول میکنی یا که ...
شیطون بهم نگاه کرد ... دیگه خسته شده بودم از یکی به دو کردن با این گلابی زورم بهش نمیرسید وگرنه حسابی میزدمش ... عصبانی گفتم:شرطتو بگو!
آدرین- افرین دخترم حالا خوب گوش کن ...
اروم ازم فاصله گرفت و گفت:شرطم بیشتر به نفع توعه!
مرینت- خدا کنه! حالا زود باش من خوابم میاد صبح شد!
آدرین- دوستی با منو قبول میکنی؟
مرینت- دوست عزیز بمون تو کفم تمیز شی! بنده شرطتونو که پر از منفعته برای من با تشکر فراوان رد میکنم!
آدرین- هر کی دیگه جایه تو بود الآن بال در اوورده بود من اوصولا به کسی پیشنهاده دوستی نمیدم این دختران که به من پیشنهاد میدن!
مرینت- اعتماد به نفست صاف تو لوزالمعدم! خدا رو شکر من جای اون دخترای سبکه جو گیر نیستم!پس مغزتو اپدیت کن دوست عزیز!
آدرین- حرف اخرته!
مرینت- حرف اولو اخرمه حالا از اتاق برو بیرون!
باز با همون شیطنت گفت:نه دیگه قرارمون این نبود!
دوباره داشت بهم نزدیک میشد که جیغ زدم و گفتم:بابا کچلم کردی خب چرا من باید برای تو نقش بازی کنم در حالی که هیچ نفعی واسه من نداره و همه اینا الکیه؟!
یه دفعه واستاد سر جاش با همون شیطنت گفت: ببین روت زیاده دیگه!
تازه فهمیدم چی گفتم! ای گل بگیرن مغز پوکتو دختر با این حرف زدنت!
آدرین- اوکی من قول میدم تو این دوران دوست پسر خوبی برات باشم ...
و با یه لبخنده خاصه دختر کش ادامه داد:و قول میدم اگه ازت خوشم اومد نگهت دارم!
بزنم فیسشو بیارم پایین بچه پررو شلغم صفت! مسخره گفتم:شما لطف میکنید! زحمتتون میشه؟!
جدی ادامه دادم: خیلی پررویی بخدا!
آدرین- اختیار داری!
خندم گرفته بود! این بشر چه عجیب الخلقست!
آدرین- خندیدی یعنی قبوله؟
مرینت- کی گفته؟ باید فکر کنم!
آدرین- نشد دیگه من همین الآن جواب میخوام!
خب حالا چی کار کنم؟ قبول کنم؟ نکنم؟ عجبا! اگه قبول کنم روش زیاد میشه ولی خب راسش الآن انقدر خوابم میاد که وقت و حال فکر کردنو بحث کردن ندارم
بدون هیچ فکری گفتم:خیلی خوب ولی باید قول بدی روت زیاد نشه! حالا برو بیرون!
باز از اون لبخندا زدو گفت:زیاد حرف میزنی کوچولو برو لا لا کن شبیه معتادا شدی شب خوش!
و در عرض یه نصفه سوت زد به چاک! اصلا حوصله فکر کردن به عاقبته کارمو نداشتم اصلا مخی نداشتم که بخوام فکر کنم فقط درو قفل کردمو با همون لباس افتاد رو تختم .
امیلی جون-مرینت عزیزم ، دخترم ...
الله اکبر! باز این ننه آدری اومد بالا سر منه بدبخت!خدایا منو از این کره خاکی بردار راحت شم!
امیلی جون- فدات شم لنگه ظهره پاشو یه چیز بخور ضعف میکنی اخه!
بابا اصلا شاید بنده بخوام اعتصاب غذا کنم کیو باید ببینم؟!
مرینت- امیلی جوون من خیلی خستم میشه یه نمه دیگه لالا کنم!
خندید ...
امیلی جون- باشه دخترم ولی حداقل یه چیز بخور ضعف نکنی!
مرینت- باشه میخورم ...
امیلی جون- نه مثل اینکه خیلی خسته ای!
مثل اینکه؟ ... مثل اینکه؟ ... ای بابام هی!
امیلی جون - باشه عزیزم بگیر بخواب من دارم میرم ولی بلر الآن اومد خونه، راستی شرمنده واسه دیشب ...
همونجوری خواب الوده گفتم: اشکال نداره ... ما که خیلی فیض بردیم ...
گل بگیرن مغز پوکتو! باز امیلی جون خندید و گفت:چی؟
پریدم از جام گفتم:هیچی ... منظورم این بود ... دیروز خیلی با بچه ها خوش گذشت!
امیلی جون- اهان ... پس فعلا خدافظ گلم ...
سرمو تکون دادم: به سلامت!
از اتاق رفت بیرون! اوف مرینت با اون حرف زدنت اخر سر یه روز خودتو بیچاره میکنی!
یه دو ساعت دیگه گرفتم با بدبختی خوابیدم! اما سرم درد گرفته بود ... از تخت خواب خودمو کندم و به سمت حموم هجوم بردم ... یه دوش اب سرد مخمو یکم اروم کرد!
امیلی جون راست میگفت حسابی ضعف کرده بودم واسه همین مثل شتر هجوم بردم به اشپزخونه!
خدا رو شکر این گلابی مثل اینکه خونه نیست با اشتیاق به بلر گفتم:سلام بلر چطول مطولی؟ خب دیروز پیچوندی رفتیا!
برگشتو با دیدن من لبخند زدو گفت:سلام مرینت ... ببخشید دیروز مجبور شدم برم حال مادرم خوب نبود مجبور شدم برم پیشش!
مرینت- اخی، چی شده بود طفلی
بلر- شکر خدا خطر رفع شد اخه بیماری قلبی داره!
مرینت- خب خدارو شکر که بخیر گذشت!
بیا! نگاه کن دختره بیچاره کار میکنه خرج خانوادشو میده بعد تو مثل چغندر بشین فقط غر بزن!
( دوست دارم به تو چه؟!)
بلر - راستی اقا آدرین زنگ زد کارت داشت ... ازم خواست بهت بگم بعدا باهاش تماس بگیری!
پسره شلغم ... الآن این دختر میگه ببین دیشب چی شده که این دوتا انقدر چیک تو چیک شدن!
واسه حفظ ظاهر لبخند زدمو گفتم:بعدا بهش زنگ میزنم ... فکر نمیکنم موضوع مهمی باشه!
جاتون خالی یه صبحونه تپل زدم به بدن به تلافیه ضعفی که داشتم!
مرینت- بلر پرچمت بالاست دختر خیلی چسبید!
خندید و گفت: نوش جونت حالا باشو به اقا آدرین زنگ بزن ، زود عصبانی میشه!
مرینت- فدا سرم بشه!
از جام بلند شدم از اشپزخونه زدم بیرون ... من که شماره این شازده رو ندارم ... به درک بذار دوباره خودش میزنگه!اون کار داره من که کلا با این بشر کاری ندارم!
تی وی رو روشن کردم ( خدایی مهمون به این پررو ای دیده بودید نیومد رفتم سر تی وی! )
بارون بارون بارونه دل عاشقا خونه
تو نیای کارم تمومه نیای کارم تمومه
بارون بارون بارونه تو چشات رنگین کمونه
تو نیای کارم تمومه نیای کارم تمومه
آی نگار زیبا آی تو که دوری از ما
قرارمون تو ساحل تنگ غروب دریا
وای خبر خبر بیارید که آرزوم تو راهه
تو این همه ستاره یکی یدونه ماهه
وای خبر خبر بیارید که آرزوم تو راهه
تو این همه ستاره یکی یه دونه ماهه
دلمو قدم قدم زدم به نامت قدم زدم به یادت
که بشم صاحب قلبت که تو ساحل قلبت بزنه بارون
کاش بزنه بارون تازه شه دنیامون
خودمو به آب و آتیش زدم هر بار
من اصرار تو انکار ولی انگار که نه انگار
نشستم که تو این بار برسی از راه
آی برسی از راه عمر غمت کوتاه
وای نگار زیبا آی تو که دوری از ما
قرارمون تو ساحل تنگ غروب دریا
وای خبر خبر بیارید که آرزوم تو راهه
تو این همه ستاره یکی یدونه ماهه
تو حس و حال اهنگ بودم که تلفن به صدا در اومد! بلر جواب داد:بله بفرمایید؟
آدرین- ...
بلر- سلام اقا آدرین خوب هستید؟
آدرین- ...
بلر- بله من بهشون گفتم فکر کنم فراموش کردن بهتون زنگ بزنن!
چرا دروغ میگی! بگو عشقش نکشید زنگ بزنه! خورده برده که نداریم!
بلر - گوشی حضورتون!
اومد جلو گوشی رو داد دستم و اروم گفت: گفتم زنگ نزنی عصبانی میشه!
قیافمو چپل چلاق کردمو گفتم: به درک!
و جواب دادم: چیه؟
صدای بم مردونش تو گوشم پیچید:تو دوباره اینجوری حرف زدی؟
مرینت- دوست دارم ...
آدرین- دوست داری سس بزن!
مرینت- ببین اقاهه من نه حوصله کل کل دارم نه وقتشو! چی کار داری؟
آدرین- بعد از ظهر اماده باش میام دنبالت باید بریم یه جایی ...
مرینت- هی دوست عزیز پیاده شو با هم راه بریم! دیروز من یه چیزی پروندم تو چرا جنبت عینه نخود!
آدرین - کوچولو میبینم باز دم در اووردی!
مرینت- من کیشمیش نیستم که دم داشته باشم اقای سنگ پا! در ضمن اینو تو گوشت فرو کن شتر که میدونی چیه! تو هم مثل همون شتر تو خواب ، خواب پنبه دونه ببین! دیگه هم برو سر کار انقدر وقت تلف نکن!
و گوشی رو روش قطع کردم! حالا بمون تو کفم حسابی تمیز شی! بعله!
خیلی ریلکس باز رفتم سراغ تی وی! یکی دو ساعت پای اون بودم ... دیگه واقعا سرم درد میکرد
تلفنو براداشتمو یه زنگ به مامانم زدم ... یکم با هم حرف زدیم ... کلیم در رابطه با اینجا صحبت کردمو به مامانم گفتم که چقدر اینجا بهم خوش میگذره! یکمم با بابام حرف زدم!
بعدشم که فهمیدم دختر خالم نیوشا که دوسال ازم بزرگ تره هم اونجاست اصرار کردم که با اونم حرف بزنم! دلم براش شده بود قدر سوراخ جوراب مورچه!
مرینت- وای ... سلام نیوشا ...
نیوشا- سلام مرینت چطوری بی معرفت!
مرینت- عجبا! من بی معرفتم یا تو! دختر اصلا چهره ی گیرای منو یادته؟
خندیدو گفت:قیافتم فراموش کنم اون زبونتو نمیتونم از یاد ببرم ...
مرینت- اونو که هیچکی نمیتونه فراموش کنه!
نیوشا- راستی مرینت یه خبر دارم برات!
مرینت- بنال ... یعنی بگو!
خندید و گفت:لوکااینجاست میخوای باهاش صحبت کنی؟
چی؟ زخم دلم باز شد! خیلی غیر عادی یه پرده ی نازکه اشک جلوی دیدمو گرفت!
خیلی وقت بود نمیتونستم گریه کنم! لوکا همون پسر دایی بی معرفتی که باعث شد چند سال بخاطرش بشم یه ادم افسرده! یه ادم که شب و روز براش فرقی نداشت! کسی که منو با کاراش به خودش وابسته کرد و زمانی که دقیقا بهش احتیاج داشتم منو ول کرد ... رفت برای همیشه! دیگه نیومد!
حتی فکر نکرد که منی وجود داره! داغونم کرد!
نیوشا- الو مرینت!
از هپروت اومدم بیرون:بله ...
نیوشا- کجایی؟
7 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
38 لایک
بچه بچه ها باید به عرضتون برسونم من بد قولی نکردم و نزدیک به دو ساعته پارت 10 رو ساختم و الان تو برسیه
خواستم بدونید آدم بد قولی نیستم یا قول نمیدم یا وقتی میدم تا تهش هستم🤞🏻😅
ببخشید پارت بعد کی منتشر می شه و لطفا به داستان منم سر بزن و نظرتو بگو
از زبان مری: پارت بعد رو بزار گلابی 😂
باور کن از دیروز تا الان تو برسه بود خواستم پاکش کنم و دوباره بنویسم که بیوفته دسته یه ناظر دیگه اشتباهی یکی از تستام هم باهاش پاک شد😮💨😐
ای وایی 🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️🤦🏻♀️
پاکش کردم دوباره گذاشتمش ولی بازم هیچ که هیچ😮💨😐
منتشر میشه نگران نباش
عالييييى بود ❤️
مخسی🌹💚
ببخشید ولی من تازواردم هیچی از تستچی بلد نیستم😣
من بهت میگم چیکار کنی گلم
سوالت چیه؟
مرسی ببخشید چطوری پیوی اجیم برم
برو پروف اجیت بزن پیام ها بهش پیام بده خوشملم اجی میشی؟
مرسی اره
اصل؟
عرررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررررر
خیلی خیلی عالی
سلام مرسی اجی میشی
حتما🤞🏻🥰
نازی ۱۲ وشما
بیا پیوی گلی🌹
عالیییییییییییییی
داستانم بالاخره منتشر شد اگه دوست داشتی بخون❤️🔥
حتما🌹❤
ممنونم😢
عالیییی😊💖
من ۱ ساله میخاستم عظو تستچی شم ولی نمیشد الان به طور معجزه اسایی با داستان تو انگیزه گرفتم رفتم دیدم عظو شدم خیلی ممنون داستانت عالیه❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
من که کاری نکردم و خوشحالم عضو تستچی شدی و خوش اومدی😄