
به نام خدا😐واااااایییییی....میدونم دیره بخدا سرما خورده بودم یکی دوروز مدرسه نرفتم درسا خراب شده بود رو سرم.امتحانایی که ندادمم باید میدادم😔این شد که دیر شددددد💔💔💔💔شرمندم بخدا....زیاد گذاشتم براتون😔
و بعد رفت بغلش جئون از شوک در اومد و سعی داشت سویون رو از خودش جدا کنه ولی هنوز نگاهش روی من بود!واییی سوآ درست شو.سرمو انداختم پایین و راه افتادم طرف آشپز خونه.به دیوار تکیه دادم نفس عمیقی کشیدم.نیشم باز بود.سریع بستم.زمزمه وار با خودم گفتم:نه!نباید دوسش داشته باشی!نباید دوباره مثل قبل شی!....تو آشپز خونه بودم.تو هال نشسته بودن.سویون بازم با لحن دستوری گفت:سوآ قهوه بیار.با حرص چشمامو بستم.بونا خندید.چشمامو باز کردم و شاکی بهش نگاه کردم.بونا:باشه باشه بابا نخور منو!قهوه ریختیم و از در رفتم بیرون.نفس عمیقی کشیدم و وارد هال شدم.اصلا به جئون نگاه نمیکردم.قهوه رو دادم.وقتی میخواستم برم یهو سویون گفت:شبا تو توی اون انباری کنار باغ بخواب.الان دیگه بهتر شده.متعجب برگشتم:هاان؟سویون:اولا هان نه.درست حرف بزن.بعدشم مگه نشنیدی توی انباری میخوابی!چشای جئون درشت شده بود درست مثل چشمای من!بعد چند ثانیه عمدی نفس حرص دار بلندی کشیدم:چشم!سویون متعجب نگام میکرد که رفتم. عصر شده بود.سریع لباس عوض کردم.کنار در یه راه پله بود که انگاری به یه باشگاه میرسید.خب این ابشن قبلا روی خونه نبود. از پله ها رفتم پایین.داشت خودشو گرم میکرد.تا منو دید بلند شد و احترام کوچیکی گذاشت:سلام..امم انگار نمیدونست چی بهم بگه.این پسر عجیب با خواهرش فرق داشت!لبخند تلخی زدم:بهم بگین سوآ.سوهیون:پس شماعم بهم بگو سوهیون!البته موقع هایی که خواهرم نیستااا.باشه،دوتا گوشای دوتامونو میکنه!و بعد ریز و جذاب خندید.بی هوا لبخند زدم چقدر خوشحاله.
یه سری چیزا رو جئون یادش داده بود.انگار خجالت میکشید جلوی من حرکاتی که جئون بهش آموزش داده بودو انجام بده.لپاش گل انداخته بود و سرش پایین.کارش بد نبود.بدنش آماده بود.تک خنده ای کردم:چرا از من خجالت میکشی؟مثل یه پسر بچه دستاشو جلوش جفت کرده بود و سرش تا آخرین حد ممکن پایین بود:خب...خب چون من با جونگ کوک شی راحت ترم آخه اون مرده!لبخند زدم:میخوای بفهمی منم یه چیزی حدودا ی جونگ کوک شی ام؟متعجب سرشو اورد بالا که با پا برگشت زدم روی کیسه بوکسی که اونجا بود.و بعدش چند تا مشت و لگد!کلی براش کلی حرکاتی که قرا بود یاد بگیره رو رفتم ...بعد از لگد برگردونم به کیسه بوکس برگشتم که دیدم داره با هفت هشت ده تا چشم نگام میکنه!به متعجب شدنش خندیدم خیلی جالب بود.دهنشو چشماش تا آخرین حد ممکن باز بودن.سویهون:اینا چی بود نشون من دادی لع*نتی؟بازم خندیدم که نیشش کش اومد!گفتم:خب!دیدی که منم مثل جئونم؟سو یهون:بابا تو از جئونم زدی بالا تر!اومد جلو تر:منو ببخش که اون جوری گفتم.سرمو با لبخند تکون دادم......صبح زود از خواب بیدار شدیم برای حاضر کردن صبحونه.وایی من نمیخوامممم.خوابممم میاددد.چرا هیچکی نمیفهمههه؟؟صبحونه رو آماده کردیم.بونا رفت جئون و سویون و سو هیون رو صدا کردسرمو انداختم پایین و کنار دیوار پیش بونا وایسادم.جئون از پله ها اومد.نگاهش به من بود.فقط نگام میکرد.خنثی!و بعد نشست و شروع کرد.
نمیدونم سویون میخواست کجا بره ولی زودتر رفت.سوهیون وقتی دید که سویون رفت گفت:جونگ کوک هیونگ!جونگ کوک دهنش پر بود برای همین گفت:هوم؟سوهیون:میگم میشه کلا سوآ بهم اموزش بده؟جونگ کوک اخماشو کرد توی هم:چرا؟مگه...از آموزش من بدت اومد.سوهیون گازی به لقمش زد:کی گفته؟اتفاقا شما از همه بهتر آموزش میدی!....یهو سرمو اوردم بالا و با اخم نگاش کردم.که لقمه پرید گلوش.بزور که لقمه رو داد پایین گفت:ببخشید خب!بازم همونجوری داشتم نگاش میکردم که سنگینیه نگاه جونگ کوک رو حس کردم.داشت با خنده نگامون میکرد.از اون کوچیکا ولی خوشگلا!دوباره سرمو انداختم پایین.لپام گل انداخته بود.سوهیون:داشتم میگفتم..من نمیخوام مزاحم کار شما بشم.بعدشم یه دیروز فهمیدم سوآ ام خوب آموزشم میده.میشه؟جونگ کوک سر تکون داد.سوهیون لبخندی زد گفت:قربون دستت خودت میشه به سویون بگی؟الان من بهش بگم تار تار موهامو با ناخن هاش میکنه!بیا!این بچه اممیدونه چه ادمیه این خواهرش.بازم جونگ کوک سر تکون داد.توی همون حال بودیم که در اتاق باز شد و یورا با موهای ژولیده پولیده و چشمای نیمه باز اومد بیرون.یورا:او...ما....اوما؟بونا سریع رفت پیشش:عزیزم بیدار شدی؟رو به جونگ کوک گفت:ببخشید آقا شرمنده.جونگ کوک در جواب بهش یه لبخند زد:چقدر بزرگ شده!بونا هم لبخندی زد:به لطف شماست آقا.سوهیون سریع صبحونشو خورد و رفت طرف یورا:خانوم کوچولو!چطوری؟رو به بونا ادامه داد:میشه بغلش کنم؟بونا:معلومه.سریع رفت بغل سوهیون.سوهیون چند بار قلقلکش داد که کلا خواب از سرش پرید و شروع کرد قهقهه زدن.جونگ کوکم رفت پیششون.بعد کمی بازی باهاش گفت:میگم عروسکی چیزی کم نداره براش بگیرم؟یا جد!این جئونه؟همونی که میخواست زبون منو کوتاه کنه؟نکنه بدلشه؟؟(بعله😐جدیدا شایعات به سوآ هم سرایت کرده😐ولی من کلی گفتم تو داستان💕)
اصلا باورم نمیشه خودش باشه!انگار سویون روش تاثیر گذاشته!ایشششش!زل زده بودم بهش.بونا:نه آقا دست شما درد نکنه.جونگ کوک:عههه...خودممیگم.اگه برم به سانگ جو بگمکه نمیدونه.بگو!بونا سرشو انداخت پایین:راستش آقا....چند وقت پیش صدای جکی رو شنیده رفت پشته پنجره عروسکشو انداخته جکی هم پارش کرده!جونگ کوک سرشوبا لبخند تکون داد و لپ یورا رو کشید:ای شیطون!جکی کیه؟مسئول ج*ر دادنه؟صداعم داره؟جونگ کوک رو به سوهیون ادامه داد:خب بریم داره دیر میشه.سوهیون سرشو تکون داد.بونا تشکر کرد و رفتن.با بونا داشتم وسایل صبحونه رو جمع میکردیم.گفتم:میگم این جکی چیه؟بونا خندید:سگه آقاس.هن؟!سگ آقاس؟؟تا جایی که یادمه سنگ نداشته آقا!عهههههه.......خب سوآ تو این مدت گرفته دیگه خل منگول!😐خود درگیری دارم!خلاصه بعد از خود درگیری هام وسایل و جمع و جور کردیم.قرار بود بالا رو تمیزکنیم.بونا:خب تو برو اتاق خانون و اقا رو تمیزکن.منم میرم اینور.سر تکون دادم.با قدمهای آروم به سمت اتاقشون رفتم.وای!چقدر خوشگل بود.تم اتاقو نیگاااا.آبی و سفید!شروع کردم تمیز کردن اتاقشون.تمام ادکلن و لوازم آرایشیش اصل و گرون قیمت بود!معلوم بود فقط دنبال پوله جونگ کوکه!خودشم میدونست!پس چرا قبول کرد با سویون ازدواج کنه؟؟نمیدونم.هیچی از این بشر عجیب نمیدونم.مگه نگفت دیگه دور و بر من پیدات نشه؟پس چرا الان به سویون گیر نداد که منو استخدام کرده؟چقدر سوال توی ذهنم بود.هیچکدومم جواب نداشتن.....
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
اولین کامنتتتتتتتتتت😂😂
ولی اگر از این فیلم نسازن خیای بد میشههه
حالت بهترههه
منم سرما خوردم این هفته کلا نمیرم مدرسه یه جور ویروس کلیه انگار نه؟
عالی بود
الان بهتری ؟منم سرما خوردم
عه وا چیشده نازی¿
خوبی¿
در ضمن عالی بود:>
اره مرسی
💚💜
عالیییییی
میشە پارت بعدو زودتر بزاری؟
دیگهه نمیتونم صبر کنممم
خیلی عالی مثل همیشه خیلی خیلی خیلی داستانت رو دوست دارم♥♡♥
عزیزمی❤❤
به نازی جون😍
دست شما درد نکند💕
چطوری؟خوبی؟؟امیدوارم زودی خوب خوب بسی و به درسات برسی💚
و اما اگر میشه
بعدی بعدی بعدی
با ریتم بخون😅
الان خوبی؟؟ مراقب خودت باش دونسنگم
چشم اونی ژونم😋
آفرین
خـوبی؟ الـان حـالت بهـتره؟ قطـعا حـالت از مـنی کـه دارم لـحظه شـماری مـیکنم تـا پارتـ بـعد بـهتره! :/👥
پارت دیگه توی بررسیه عزیزم💕
وایـیییی بـاورم نـمیشه پارتـ بـعد دارهـ مـیاد!👥