پارت ۱
سال سوم توی هاگوارتز!بهتر از این نمیشد!رز تمام کتابخانه هرماینی گرنجر را زیر و رو کرده بود،و تمام کتاب ها رو پیدا کرده بود.با موهای کوتاه پر کلاغی و چشمای کشیدش سعی کرد بوی تمام کتاب ها رو حس کنه.از بین کتاب ها چشمش به یک پسر افتاد.موهکی نقره و چشمای آبی قشنگی داشت.پوستش سفید سفید بود مثل برف و لب های قرمزی داشت قدش هم اندازه ی رز بود.موهاش رو دم موشی بسته بود و داشت جنگ هاگوارتز رو میخواند رز:جالبه نه؟ پسر:چ...چی؟این از کجا بود؟ پسر رز را ندیده بود.رز:الان میخورمت! پسر:تو کی اینجا بودی؟ رز:منم این کتاب رو دوست دارم.جنگ هاگوارتز از قلم هرماینی گرنجر! پسر:خیلی جنگ نا عادلانه ای بود نه؟ رز:آره....راستی تو موهات رو رنگ کردی؟ پسر:نچ!موهای خودمه! رز:چه خوشگل! پسر:ممنونم! صدای مرموز از پشت سر رز:تو کی هستی؟ با آقای ریدل چیکار داری؟ رز:هر....لاین؟ همون.... نکنه تو....تام ریدل هستی؟ تام:آره میدونم مامانم همون دلفینی ریدله پس میشه انقدر سرکوفت بهم نزنی؟ پسر پشت سری موهای مشکی داشت با لباس های گشاد.تمیز و نو.دست تام را میگیرد و بعد میگوید : اون هیچکاری نکرده! حق نداری به خاطر این که نوه ی تام ریدله سرزنشش کنی! (رز دستش رو جلو میبره)از آشنایی باهات خوشبختم....تام ریدل تام با بهت به او زل زده،بعد مدتی دست او را میگیرد:ممنون.....خانم رز:رز،رز لاینتر تام:دورگه ای رز:آره،مامانم ژاپنی بود و بابام آمریکایی! تام:آها! رز:تو کوپه ی ۳۹ میبینمت تام:ها؟تو از کجا میدونی ما میایم هاگوارتز؟ رز:توی دسته بندی هاگوارتز بودی! تام:عجب حواس پرتی هستم من! رز:خخخخخخ! به طبقه ی پایین میرد،موهایش تا شونه اش می آمد گودریک:هرماینی! رز:گودریک؟! برمیگردد و پسری را میبیند که موهایش را دم اسبی بسته در حالی که موهاش تا کمرش میرسه(بین خودمون بمونه ولی من بنظرم پسرا با موهای بلند بیشتر دوست دارم)پوست اون اینجوری بود🧑🏽ولی کمرنگ تر چشم های قرمزش میدرخشیدن قده بلندی داشت و به نظر سال ۴ هاگوارتز بود.(در حالی که مثل رز تازه داشت میرفت کلاس سوم) رز:من هرماینی نیستم! گودریک:پس اون بابای منه که از خود روونا ریونکلاو هم بیشتر اطلاعات داره؟ رز از روی پله ها میپرد و با گودریک ناشیانه کشتی میگیرد. هلنا:شما دو تا باز دارید شر درست میکنید؟ هلنا دختری با کک و مک و موهای فر بود.(یک عالمه مو داره اما با تل یکوری جمع شون کرده در حالی ه از پشت مثل گل آفتاب گردان زدند بیرون)پوستش سبزه و چشماش عسلی.(میدونم حوصله سربره قول میدم تو پارت های بعد هیجانی کنم توی این صفحه شخصیت ها رو معرف میکنم😞)روونا:هلنا!تو اینجا چیکار میکنی؟ هلنا:دارم
غذا میپزد بابا معلومه اومدم کتاب ها رو بگیرم دیگه!
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
سللاااااااام منو یادته
سلااااام!یکم یادمه،چجوری پیدام کردی؟نتونستم هیچکدومتون رو پیدا کنم
از تست ابادانت
آها!من تو رو از اسم پروفایل شناختم.
نقابدار بود نه؟
نقابداران بود؟نه؟
اره یادش بخیر